شهید قلی اکبری

شناسه

نام: قلی (حمزه)
نام خانوادگی: اکبری
نام پدر: میران
نام مادر:
تاریخ تولد: ۱۳۲۹/۱۱/۱۴
محل تولد: مازندران – قائمشهر – پاشاکلا
سن: ۳۴ سال
تحصیلات:
وضعیت تاهل: متاهل
مسئولیت: معاون گردان انصار ل۲۷
شغل:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲
محل شهادت: شرق دجله
نحوۀ شهادت: بدر
مزار: مازندران، گلزار شهدای پاشاکلا

زندگینامه

شهید قلی اکبری در سال ۱۳۲۹ در قائمشهر به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و از راه زراعت زندگی خانواده را اداره می‌کرد. قلی دوران کودکی را در روستای پاشاکلانور از توابع سوادکوه شهرستان قائمشهر سپری کرد. پس از گذران دوران کودکی وارد دبستان شد. به تحصیل پرداخت اما به علت فقر خانواده و دوری از زادگاهش ترک تحصیل کرد. سپس برای انجام کار رهسپار تهران شد. در تهران به کار گلگیرسازی اتومبیل مشغول بود و از این راه تامین معاش می‌کرد و تا فرا رسیدن زمان خدمت سربازی به این کار ادامه داد. پس از آن برای خدمت سربازی به ارتش پیوست و مشغول خدمت سربازی شد. با ارتش شاه موافق نبود و پول ارتش را پرت می‌کرد. بعد از خدمت سربازی مجددا به شغل گلگیرسازی ادامه داد. در سال۱۳۵۰ با خانم رقیه بخشنده ازدواج کرد. هروقت از تهران به زادگاهش می‌رفت مردم را در حسینیه روستا جمع می‌کرد و برای آنها سخنرانی می‌کرد. درپی یکی از سخنرانی ها تحت تعقیب ماموران رژیم شاه قرار گرفت. در سال ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

با آغاز جنگ تحمیلی در سن ۲۹ سالگی برای نخستین بار عازم جبهه شد. در شورای مسجد تهران فعالیت می‌کرد و هر از چندگاه که به زادگاهش بازمی‌گشت مردم را جمع می‌کرد و دعای کمیل می‌خواند و از انقلاب اسلامی سخن می‌گفت و به مردم توصیه می‌کرد که با عناصر ضد انقلاب به مقابله برخیزند.

وی در طی مدت حضور در جبهه سه بار مجروح شد و سرانجام پس از ۴۸ ماه حضور مداوم در جبهه در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ در جریان عملیات بدر در حالی که معاونت فرماندهی گردان انصار لشکر حضرت رسول(ص) را بر عهده داشت؛در منطقه عملیاتی شرق دجله جزیره مجنون به شهادت رسید. پیکر پاک او مدتی در منطقه عملیاتی باقی ماند و سرانجام پس از کشف و تشییع در گلزار شهدای پاشاکلا به خاک سپرده شد.

وصیتنامه

فرازی از وصیتنامه شهید قلی حمزه اکبری

بارالها، خود شاهدی که از سوی عاشقان خسته می آیم

و ندای “هل من ناصر ینصرنی” امام حسین را از حلقوم پاک و مقدس نماینده او امام خمینی شنیده ام و به جان و دل لبیک گفتم

و از تو می خواهم که مرا در آن لبیک یاری کنی.

خود شاهدی که من هرگز حضور در جبهه را برای کسب مقام و مادیات انتخاب نکرده ام

هدفم خدمت و در نهایت اگر قابل دانستی شهادت در راه خودت هست

و تو را قسم به حق مقربین درگاهت مرا در این نیّت موفق بدار.

خداوندا تقاضای دیگری در پیشگاه تو دارم و آن اینکه دوست دارم جنازه ناقابل من از جنازه مقدس شهدای کـربلا مخصوصـا سرور شهــیدان حسین ابن علی سالم تر نباشد چون در پیشگاه مبارکشان خجالت می کشم

من مدعی هستم که راه امام حسین را دنبال می کنم به همین نیّت تقاضا می کنم که در موقع شهادت سر و دست در بدن نداشته باشم.

وقتی به مال یا مقام یا شهرت و یا قدرت رسیدید مواظب باشید شیطان در شما نفوذ نکند

خودتان را نگیرید و مغرور نباشید و به گذشته خودتان فکر کنید.

همیشه با رفتار و اعمال نیکو با دیگران برخورد کنید و اخلاق اسلامی را در هر شرایطی رعایت کنید

اگر به مال دنیا رسیدید دست ناتوان را بگیرید.

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا