شهید احمد جوانبخش

شناسه

نام: احمد
نام خانوادگی: جوانبخش
نام پدر: محمود
نام مادر: زهرا میرزایی تهرانی
تاریخ تولد: ۱۳۴۱
محل تولد: تهران
سن: ۲۴ سال
تحصیلات: دیپلم تجربی
وضعیت تاهل: متاهل
مسئولیت: فرمانده تخریب
شغل:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۸
محل شهادت: شلمچه
نحوۀ شهادت: کربلای ۵
مزار: تهران، بهشت زهرا، قطعه۲۹ ردیف۵۸ شماره۷

زندگینامه

شهید احمد جوانبخش سال ۱۳۴۱ در تهران دیده به دنیا گشود. پدرش محمود کارگر بود. او فرزند سوم و اولین پسر خانواده بود. پدرش کارمند بود.

او در کودکی به پدربزرگ سالمند خود رسیدگی میکرد و او را به مسجد می برد و کارهای شخصی اش را انجام میداد.

با شروع جنگ، احمد عازم جبهه شد. او فرمانده گردان تخریب بود. وی در سال ۱۳۶۲ با دخترخاله اش ازدواج کرد. عقد آنها را آیت الله مجتبی تهرانی خواند.

او هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید.

وصیتنامه

بسم ا.. الرحمن الرحیم

اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد

 اشهد ان لا اله ا.. و اشهد ان محمد رسول ا.. و اشهد ان الائمه المعصومین حج ا..

خداوندا چگونه شکر ترا بجای آورم از اینکه به من این همه نعمت دادی و من بنده ضعیف خدر خود لایق این الطاف و عنایات تو نبودم . نعمت هدایت را عطا نمودی و من را در این مسیر قرار دادی با خوبانت همنشین کردیو عشق و محبت ائمه اولیا خودت را در دل جان ما قرار دادی تا تو را خوب و با معرفت دریابیم و بسوی تو بیائیم .

بار پروردگارا مرا ببخش از اینکه بنده خوبی نبودم و نتوانستم شکر نعمتهای تو را بجا بیاورم ولی تو مرا با ذکر و یاد ائمه معصومین صلوات ا.. علیهم اجمعین آشنا کردی و نام این ذات مقدسه را بر دل و زبان من جاری ساختی و مرا در مجالس اینها و با ذکر توسل اینها بزرگ کردی ودر سر سفره این بزرگان نشاندی و روزیم دادی

خدایا چگونه میتوان این همه نعمت را قدر دانی کرد از اینکه ما را در چنین عصر و زمانی قرار دادی و رهبری از سلاله پاک انبیاو ائمه ص را راهگشا و هادی ما قرار دادی و او بود که به ما یاد داد باید چگونه زندگی کرد و زنده بودن یعنی چه و زنده کیست او بود که با راهنمایی و هدایت خودش ما را در صحنه جهاد و پیکار پروراند و بما آموخت چکونه باید به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) در روز عاشورا که هنوز نیز صدایش بلند است پاسخ داد و راه او را پیمود و لبیک گویان بسوی آن وجود مقدس شتافت و به یاد و پیروی از بزرگواریهای امام حسین(ع) با کفار  دور از محبت و رحمت خدا بجنگیم و با بخاطر آوردن شجاعتها و ایثارگریها و…. حسین(ع) و اصحابش نبرد با دشمن را شیرین و گوارا حس کنیم . و در آخرین لحظات گرانبهایش فرمود از بدنهای خود پلی بسازید برای عبور از دنیا بسوی آخرت و خود نیز این چنین کرد

سبحان ا.. والحمد ا.. و لا اله ال… وا.. اکبر

سخنی با امت حزب ا..

برادرانم و خواهرانم سخنی را هم از این براد حقیرتان بشنوید، بلکه انشاءا.. خداوند کمک کند تا بتوانیم در چند جمله مختصر حرف دلم را بزنم گرچه این سفارشات را بسیار شنیده اند ان الذکری تنفع المومنین

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون

  1. ای مردم رهبر کبیر انقلاب این فرزند زهرا سلام ا.. علیها را با اجری دقیق دستوراتش یاری کنند و در همه حال پیرو و تابع او باشید که اگر چنین نکنیم اندکی نمی گذرد که همه ما طعمه شیاطین شرق و غرب میشویم و اگر کسانی در گوشه و کنار سعی دارند خط امام را و خود امام را اگاهانه یا ناآگاهانه تضعیف کنند ابتدا با تذکر و سپس با آنها محکم مقابله کنید و نکند خدای نکرده سهل نگاری و گوش نکردن به فرامین و سخنانش عقب خدا را برای خود فراهم کنید.
  2. قائم مقام رهبری آیت .. منتظری و تمام خدمتگزاران جمهوری اسلامی را که در خط امام به این انقلاب خدمت میکنند پشتیبانی کنید و با عمل خود آنها را تنها نگذارید.
  3. مردم امام ما بارها فرمودند که اگر این انقلاب شکست بخورد صدها سال دیگر هم بگذرد نمیتواند ، سرپا بایستد و اهداف متعالیه اسلام را تحقق بخشد لذا شما باید خیلی محکم و استوار و مقاوم در تمام صحنه ها حضور خود را حفظ کنید که اگر خدای نکرده چنین نکنید در روز قیامت در مقابل این فرزند زهرا سلام علیها حضرت امام خمینی روحی فداه و شهدای گرانقدر ووخانوادهای این عزیزان و جانبازان انقلاب مسئول و مورد عذاب واقع خواهید شد لذا اینجا باید به این آیه قرآن توجه کرد که می فرماید: فاستقم کما امرت

سخنی با برادران جلسه شب جمعه

برادران عزیزم میخواهم راجع به مطلبی با شما درد دل کنم اما افسوس میخورم که چرا این درد را ا کنون با خود به زیر خاک می برم.

برادران عمری آمدیم با توفیقات و نظرات ائمه معصومین سلام ا.. علیهم اجمعین در زیر این پرچم کوچک و مبارک امام حسین(ع) جمع شدیم و استغفار کردیم و گریه کردیم و با هم ناله زدیم و سینه زدیم و در عزای این بزرگواران غمناک بودیم و در شادی اینها شاد بودیم. حال به نظر من حقیر درست نیست که بخاطر یکسری مسائل در این جلسات را ترک کنیم و رحمت وحدت خداوند را ازخود دور کنیم . بخدا قسم من خیلی دعا و سعی کردم که دو مرتبه برای یکبار هم که شده است دور همدیگر جمع شویم ولی ازآنجائیکه خداوند دعای بنده بدش را مستجاب نمیکند این کار عملی نشد لذا امیدوارم بنشینید و فکر کنید آیا نمی شود دو مرتبه در زیر یک پرچم و سقف برای ائمه گریه و شادی کنیم.

بهر حال دوستان خوب و عزیزم در هر کجا که هستید موفق و موید باشید وانشاء ا.. مرا حلال کنید از اینکه دوست و برادر خوبی برای شما نبودم. در خاتمه یک خواهش بزرگ دارم و آن اینکه یک عکس کوچک مرا در پائین کنار پرچم امام حسین جان بزنید و از حسین ع هم بخواهید که مرا شبهای جمعه د رجلسه شما وارد کند و شما هم مرا دعا کنید و به خدا بگوئید این همان گدا و نوکر شب جمعه توست که اکنون بسوی تو آمده است .

سخنی هم با خانواده عزیزم

پدر و مادر عزیزم از همه زحمات شما سپاسگزارم خداوند به شما اجرتان را در دنیا و آخرت عطا کند. پدر و مادر من این حق را به خودم نمی دهم که بگویم مرا حلال کنید زیرا این خواهش بسیار بزرگی است ونتیجه دسترنج ۲۳ سال زحمت شماست ولی ا خداوند برای شما صبر و اجر خواهانم و امیدوارم که بتوانم به لطف حضرت زهرا س در آخرت اینجا بطور دائم در کنارهم باشیم. پدر و مادر عزیزم فقط یک سفارش دارم و  آن هم راجع به طاهره خانم و رقیه جانم است و اینکه این دو عزیز را هر جا که راحت هستند بگذارید همان جا باشند و شما نیز کمکشان کنید تا زندگیشان ار خودشان تعیین کنند و بر همه شما باد مراقبت و حفاظت این دو یادگار من .

خواهران و برادرم :

امیدوارم مرا حلال کنید و ببخشید که برادر خوبی برای شما نبود امیدوارم هم شما خوشبخت و در زندگی موفق و پیروز باشید.

طاهره خانم : در خاتمه چند کلامی با تو همسر عزیزم که بهترین لحظات زندگیم را باتو گذراندم سخن بگویم .

طاهره جانم تو بایدصبر کنی و من از خداوند برای تو طلب صبر میکنم ولی همین اندازه بگویم که تو در پیشگاه خداوند جایگاهی عظیم داری، به شرط اینکه راهی را که خداوند برای تو تعیین کرده است بپیمایی و اگر چنین کنی در آخرت هم بطور دائم و همیشگی اینجا در کنار ائمه معصومین و اولیاء ش پهلوی هم هستیم و تو با افتخار و محکم در میان مردم زندگی کن و دخترم رقیه را مراقبت شدید کن و در تربیت او دقت بسیار کن گرچه از این به بعد بقول پروردگار خود او سرپرست شما خواهد بود. مرا از دعای خودت فراموش نکن

سعیدجان :

طبق معمول دردسرهای ما روی دوش شماست لذا چند وصیت دارم که به آنها عمل کن.

  1. به آقای میرزایی بگو من با حسین صحبت کردم و قراراست بعد از آموزش به تهران از موتوری پادگان ولی عصر پیگیری کار موتورش را بکند. در غیر اینصورت پولم توسط سفته ای که از عباس دارم وصول و پول موتور را به او بده .
  2. ۸۵ روز در سفربودم روزه قرضی دارم.

امیدوارم در آخرت خداوند اجر همه ما را بدهد. خداوند به تو خیر دنیا و آخرت عطا نماید.

والسلام

احمد جوانبخش

۶۴/۱۱/۱۷

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا