شهید احمد نوزاد

شناسه

نام: احمد
نام خانوادگی: نوزاد
نام پدر: یوسف
نام مادر: صغری
تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۳/۸
محل تولد: تهران
سن: ۲۷ سال
تحصیلات: دیپلم ریاضی
وضعیت تاهل: متاهل
مسئولیت: فرمانده گردان مقداد
شغل:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱
محل شهادت: شلمچه
نحوۀ شهادت: کربلای ۵
مزار: تهران، بهشت زهرا(س) (قطعه۲۶ ردیف۸۲ شماره۴۹)

زندگینامه

شهید احمد نوزاد بیستم خرداد ۱۳۳۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش یوسف، راننده بود.

احمد دوره ابتدایی را در مدرسه «شیخ بهایی» در «نظام آباد» و دبیرستان را در مدرسه «شاهرخ» گذراند و دیپلم ریاضی گرفت. او همزمان با تحصیل در دوره متوسطه، برای تامین هزینه تحصیل خود، به کار و تلاش پرداخت. پس از دریافت دیپلم نیز مدتی پیش پدرش در «بانک ملی» به صورت روزمزد مشغول کار شد.

بیشتر شبها در مسجد امام حسن (ع) و مسجد «سبحان» در نماز جماعت شرکت می کرد. با اوج گیری انقلاب، احمد نیز فعالانه در صحنه های مختلف انقلاب وارد شد. او خود را وقف انقلاب اسلامی کرده بود و شبانه روزی، به مبارزه می پرداخت.

احمد پس از پیروزی انقلاب، تیرماه ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه درآمد و به مدت دو ماه در پادگان امام حسین (ع) آموزش دید و سپس عضو گردان ۸ سپاه شد.

پس از شروع جنگ تحمیلی به خاطر برخورداری از توان نظامی خوب با گردان ۸ عازم منطقه «گیلانغرب» و «سرپل ذهاب» شد و هشت ماه همراه گردان، در منطقه غرب به مبارزه پرداخت. در چند عملیات با مسئوولیت جانشین گردان «مقداد» شرکت کرد.

احمد در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و خطبه عقدشان را آیت الله خامنه ای خواند.

پس از عملیات بدر از سوی «شهید دستواره» به عنوان قائم مقام لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) برگزیده شد اما از آنجا که تاب و تحمل دوری از نیروهای گردان خود را نداشت، فرمانده لشگر را مجاب کرد که به گردان مقداد برگردد و به عنوان فرمانده گردان مشغول شد.

وی مدت دو ماه نیز به عنوان «فرمانده تیپ» منصوب شده و با کاردانی تمام، انجام وظیفه کرد.

سرانجام در عملیات «کربلای ۵» هنگام تخلیه شهدا، دستش قطع شد. چند تن از شهیدان را به تنهایی عقب کشید و چنان به شهدای عملیات نزدیک شد که بر اثر اصابت ترکش، به فوز عظیم شادت نائل آمد.

وصیتنامه

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علی ولی الله

با سلام و درود به پیشگاه منجی عالم بشریت حضرت مهدی و سلام به امام امت و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و درود به روان پاک و طیبه شهدای اسلام عزیز.

خدمت پدر و مادر و خواهران و سایر افراد فامیل سلام عرض میکنم. غرض از نوشتن این چند خط به عنوان وصیتنامه یاداوری چند تذکر کوچک از طرف پسرتان بود. البته قبلا وصیتنامه ای نوشته ام که ان شاءالله به دستتان میرسد. خداوند منان منتی بر ما نهادهو ما را در برهه‌ای از زمان قرار داده که بتوانیم قدمی در راه اسلام عزیز که همه به آن مدیون هستیم برداریم البته من لایق آن نیستم که راجع به قرآن سخنی بگویم ولی طبق آیه صریح که در بالا آمده خیر و صلاح ما را خالق و آفریدگار ما بهتر می‌داند.

بنابراین ما هم مثل دیگران کار را واگذار به خودش می‌کنیم و فقط از او می‌خواهیم که عاقبت همه ما را ختم به خیر بگرداند و این لیاقت را به ما بدهد که بتوانیم در راهش هرچه محکم و استوارتر قدم برداریم. البته برای شما یک مقداری مسئله شهادت من شاید سنگین باشد به دلیل اینکه تنها پسر خانواده هستم و اگر مسئله جنگ در پیش نبود بهترین کاری که می‌توانستم انجام دهم خدمت به شما بود ولی خوب فعلاً جنگ است و ادای تکلیف که بر دوش ما می‌باشد. من و شما هم مانند سایر مردم به این انقلاب و امت و دین و امام دینی داریم که باید ادا کنیم.

بزرگان و ائمه در راه این دین سختی‌های بسیار کشیدند مبارزه‌ها کردند و شهید شدند که خودتان به اندازه کافی به این مسائل آشنایی دارید پس به نظر می‌آید که تحمل شنیدن این خبر برایتان راحت‌تر باشد امیدوارم که در طول مدت زندگیم توانسته باشم رضایت شما را که رضایت خدا نیز می‌باشد برآورده باشم.

چند کلمه‌ای به خواهرانم بنویسم این موضوع را قبلاً اذعان کردم که هیچ وقت نتوانستم برادر خوبی برایتان باشم که امیدوارم از این کوتاهی من بگذرید امیدوارم که بعد از این مثل سابق نسبت به وظایفی که به پدر و مادر دارید عمل کنید و این را بدانید که احترام به پدر و مادر از واجبات می‌باشد.

الحمدلله همه شما به سن بلوغ رسیده‌اید و خوب این مسائل را درک می‌کنید در حفظ حجابتان و پوششتان بکوشید و حد شرعی را رعایت کنید خواهرانی که فرزند دارند بدانند که مسئولیت آنها بیشتر است هم باید فرزندانشان را تربیت کنند.

امام امت می‌فرمایند از دامن زن مرد به معراج می‌رسد و این اهمیت و ارزش زن را می‌رساند تنها دین مبین اسلام است که برعکس تمام جوامع غربی و شرقی چنین ارزش والایی را برای زنان قائل می‌باشد شما خانواده عزیز باید آمادگی خبرهای گوناگون را داشته باشید.

یک وقت خبر شهادتم می‌آید که همراه با جنازه‌ام از امکان هم دارد که خبر مفقودیت یا چیزهای دیگر به شما برسد که انشاالله تحمل این خبرها را با یاری خداوند دارید. انشاالله که خداوند به همه مسلمین صبر و طاقت و تحمل مشکلات و مصائب را بدهد بدانید که خیلی از بلاها و مصیبت‌ها که از دید ما بد است نعمتی از طرف خداوند منان است. در ضمن متذکر می‌شوم که ۸۵ روز روزه بدهکار می‌باشم که هر طور برایتان راحت‌تر است مسئله‌اش را حل کنید.

در آخر از همگی شما طلب مغفرت دارم و حلالیت می‌طلبم و انتظار دارم که بعد از مرگ من مطالعه بیشتری در زمینه اهدافی که در آن قدم گذاشتم و در نهایت در راه آن اگر سعادت داشته باشم شهید شدم داشته باشید از خداوند منان برای همگی شما صبر و استقامت زیاد مسئلت دارم.

احمد نوزاد – ۳۰ آذر ۶۵

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا