شهید سعید شعبانی قهرودی

شناسه

نام: سعید
نام خانوادگی: شعبانی قهرودی
نام پدر: شعبانعلی
نام مادر: بتول
تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۴/۵
محل تولد: تهران
سن: ۲۱ سال
تحصیلات: دانشجوی دندانپزشکی
وضعیت تاهل: مجرد
مسئولیت:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۵
محل شهادت: شلمچه
نحوۀ شهادت: کربلای ۴
مزار: بهشت زهرای تهران
سایر اطلاعات: برادر شهید رضا شعبانی قهرودی

زندگینامه

شهید سعید شعبانی قهرودی پنجمین روز تابستان سال ۱۳۴۴ در تهران به دنیای خاکی قدم‌ نهاد.

سعید  به همراه برادرش رضا که او نیز شهید شد، از ابتدای نوجوانی شاگرد آقای نوری بودند که در حوالی بازار تهران جلسه قرآنی داشت. البته آقای نوری در جریان شهادت ۷۲ تن به شهادت رسید. ، سعید هم خیلی زود به قاری خوشخوانی تبدیل شد.

سعید همه‌جا فعالیت داشت. در مسجد فعالیت داشت، در کار فعالیت داشت و در ‌خانه و د‌انشگاه ‌هم فعالیت داشت. تأکید داشت قرآن نباید به عنوان یک کتاب در کتابخانه‌های منازل باشد باید با آن انس گرفت و هر چه قدر از آن دور شویم، به همان اندازه با مشکلات سخت مواجه خواهیم شد.

هر دو برادر قبل و بعد از انقلاب همواره در مسجد و بسیج فعال بودند، با قرآن انس عجیبی داشتند و خدا به این دلیل راه شهادت را پیش‌روی آنها قرار داد. وی همراه برادرش به دادستانی انقلاب تهران پیوست و در واحد گزینش مشغول خدمت شد.

سعید هم مانند برادرش بسیار با هوش و با استعداد بود. او هم مانند برادرش خیلی زود پله‌های موفقیت را طی کرد و توانست در رشته دندانپزشکی دانشگاه قبول شود.

وی در پنجمین روز زمستان سال ۶۵ در عملیات کربلای ۴ در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران  به خاک سپرده شد.

شهید رضا شعبانی قهرودی در تاریخ ۲۲ آبان ماه ۶۲ در عملیات والفجر ۱ در منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران ( قطعه ۲۴ ، ردیف ۱۲۷ ، شماره ۱۰ ) به خاک سپرده شد.

وصیتنامه

ربّنا اغفر لنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیئاتنا و ثبّت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین

خدایا، گناهان ما را ببخش و قدم های ما را در راهت ثابت بدار، ما را بر دشمنانت پیروز گردان

خدایا، تو خود دست ما را گرفته ای و به این جبهه ها آورده ای، ما نیز چشم به یاری تو داریم.

خدایا، اگرچه اعمال نیک و طاعتمان کم است، لیکن امیدمان زیاد است. خدایا، چه معیاری بهتر از اینکه جان ناقابل خود را در راه رضای تو فدا کنیم. خدایا، تو اگر از ما قبول کنی و از ما بپذیری سندیست بر رحمت بی کرانت.

سلام بر حضرت مهدی (عج)، برقرار کننده حکومت مستضعفان و درهم کوبنده زورگویان و مستکبران و درود بر خمینی، یگانه مردی که در دل سیاهی شب های تار به پا خاست و طلوع خورشید اسلام که سال ها در پس تیرگی ها می رفت که تا خاموش گردد را بر سر مستضعفین زمین، خصوصاً مردم ایران تاباند و از پرتو این خودشید حیاتی دیگر به انسان ها داد و بر همگان نشان داد که اسلام محمد (ص) در تسبیح و سجاده خلاصه نمی شود و اسلام دین مبارزه و مکتب رهایی بخش انسان ها است و دست یابی به معارف حقیقی اسلام است که سعادت بشریت را تضمین می کند.

وصیتنامه ام را در حالی می نویسم که آماده عملیات هستیم، اینجا هر شب ذکر حسین (ع) است. آری، ذکر حسین(ع) که در کربلا به همگان آموخت که نباید تن به ذلت داد و پذیرش مشکلات تا سرحد از دست دادن عزیزان و شهادت در راه آن بهتر از زندگی با ننگ پذیرش ذلت و خواری است.

آری، اینان درس آموزان همان مکتب هستند. حسین جان، در راه کربلایت چه خون ها که ریخته نشد و چه عزیزانی که جان خویش را فدا نکردند. حسین جان، در کربلایت مظلومانه ولیکن مردانه جنگیدی، عزیزان ما نیز همه اینک در جبهه ها تاب و توان از دشمن متجاوز گرفته اند. حسین جان، در کربلایت طفل کوچکت فدا شد، امروز نیز در کربلای ایران کودکان خردسال در زیر تجاوزات دشمن جان می دهند. حسین جان، اسلام خواهی همیشه در نزد مستکبرین جرم محسوب می شود و به مزاج آنها تلخ می آید؛ چراکه در سایه تعلیم عالیه اسلام بساط ظلم و جور برچیده می شود. حسین جان، تو شاهد باش که مردم ما مظلومانه اما مردانه در مقابل تجاوز دشمن قد خم نکرده و نمی کنند و تمامی مشکلات را برای رضای خدا تحمل می کنند.

در اینجا همگان را وصیت می کنم به اطاعت از امام، اینکه گفتار او را مد نظر قرار دهیم؛ اگرچه گاهی با خواسته های شخصی ما مطابق نباشد. و از مسیر سعادت در دنیا و عقبی که در سایه اطاعت از امام پیش می آید منحرف نشوید. در مسائل مربوط به اجتماع و حکومت اسلامی خود را مسئول بدانیم. مبادا سستی و بی تفاوتی نسبت به مسائل داشته باشیم. در امور سیاسی آگاهی و واقع بینانه با مسائل برخورد کنیم؛ مبادا بخاطر چند روز دنیا، عاقبت خویش را ضایع کنیم. سعی مان این باشد که اسلام پیاده گردد. به مکارم اخلاقی و احکام اسلامی آشنا شده و عامل به آنها باشیم و از ایمان و تقوی که سلاح مطمئن در مقابل شیطان های درونی و نیز بیرونی است، بهره مند گردیم. در مراسم سیاسی، عبادی شرکت مستمر داشته باشید.

به دوستانم در دانشگاه سفارش می کنم که با مطالعه عمقی دروس بکوشند ایران عزیز را از وابستگی به اجانب و دشمنان رها سازند. در طی تحصیل علم، به اخلاق و مکارم اسلامی مجهز گردند، زیرا علم بدون حصول اخلاق موجب فساد و تباهی انسان می گردد و انسان را تا حد حیوانیت تنزل می دهند که نمونه آن را در جوامع غربی شاهدیم. در مسائل مربوط به دانشگاه، چه سیاسی و چه اجتماعی دخالت داشته باشند و نکند که سرگرمی به تحصیل آنها را از مسیر انقلاب و اسلام دور نماید.

از پدر و مادر عزیزم که دلسوخته هستند و طی این مدت برای من زحمات بی شمار را متحمل شدند و مرا در انجام وظایف یاری نموده اند، صمیمانه تشکر می کنم و می خواهم که مرا حلال کنند و از خداوند اجر عظیم برای آنها مسئلت دارم. پدر و مادر جان، تلخی ها و شیرینی های دنیا زودگذر است و آنچه برای انسان می ماند، اعمال اوست و شما که در این شرایط فرزند خویش را به جبهه ها فرستاده اید به وظایف خویش عمل کردید.

اسلام آنقدر عزیز است که باید هرچه داریم فدای آن کنیم. بر نبود من صبر کنید زیرا صابران منزلتی بزرگ نزد خدا دارند و اجر خود را فقط از او بخواهید.

بردارن و خواهرانم را سفارش می کنم که در مسیر اسلام اصیل قدم بردارند و در راه رضای خدا بدانند در آخر خداوند را به جهت لطف بی کرانش به خانواده ما شکر می کنم و سپاس می گویم که مرا راهنمایی کرد و از او تقاضا دارم که مرا در کنار خود همنشین برادر و دیگر دوستان شهیدم گرداند.

از تمامی دوستان و فامیل خصوصاٌ بچه های مسجد حلالیت می طلبم. اگر شد مرا در کنار برادرم دفن کنید. التماس دعا

والسلام – سعید شعبانی قهرودی – ۳/۱۰/۱۳۶۵

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا