موضوع
روایت زندگی شهید مدافع امنیت پوریا احمدی
نویسنده
فائزه طاووسی
سال انتشار
۱۴۰۲
درباره کتاب
سی و ششمین جلد از مجموعه بیست و هفتی ها به قلم فائزه طاووسی حاوی روایت زندگی شهید مدافع امنیت پرویا احمدی است. این کتاب در ۵ فصل به همراه عکس ها و اسناد به زندگی شهید پوریا احمدی ماحصل۲۲ ساعت گفتوگو با راویان مختلف است. نویسنده برای رسیدن به تصویر واقعی از زندگی شهید و تکمیل جزئیات وقایع در طول نگارش، چندین ساعت مصاحبه با خانم افسانه فتحی، همسر شهید و دخترانش داشت. منطق نامگذاری فصلهای کتاب، بر اساس حضور چهار زن تأثیرگذار در زندگی شخصی شهید است: نازی، افسانه، فاطمه و حلما. زاویۀ دید سومشخص، همراه با نقلقول مستقیم راویان را برای روایت زندگی شهید برگزیده و تلاش کرده چیزی اضافه بر اسناد و گفتههای راویان ننویسد.
برشی از کتاب «زخم پاییز»:
سعید کارگاه نجاری را با برادرش شراکتی میچرخاند. کارگاه، سمت نظامآباد بود. برادرش به آلمان مهاجرت کرد و او دستتنها شد. بساط نجاری را جمع کرد و نیسانوانت خرید. سمت میدان شوش و خیابان رجایی، با دوستانش بارفروشی راه انداختند. چهار صبح از خانه بیرون میزد. اهل کار بود و دنبال رزق حلال. اینطور نبود که بگوید زنم کارمند رسمی است و حقوق دارد، من کار نکنم. میگفت: «روزی کم باشه، ولی حلال.» چند سال با وانت، میوه و صیفیجات میفروخت. وانتها خیابان شوش را بند میآوردند و شهرداری بساطشان را جمع کرد. سعید نتوانست توی ترهبار برای خودش حجره بگیرد. قید این کار را زد. از طرفی، شغل سختی بود. باید نصفهشب از خانه بیرون میزد. نازی برای کار سعید، به همکاران بیمارستان سفارش کرده بود.