شناسه
نام: علیرضا
نام خانوادگی: نوری
نام پدر: عسگری
نام مادر: زهرا
تاریخ تولد: ۱۳۳۱/۷/۱
محل تولد: ساری
تحصیلات: دانشجوی مهندسی تکنسین راه و ساختمان
مسئولیت: مسئول حراست راه آهن ایران مسئول حراست راه آهن ایران
تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۱/۱
محل شهادت: شلمچه
عملیات: کربلای۵
مزار: بهشت زهرا(س)، قطعه۲۹
زندگینامه
شهید علیرضا نوری سال ۱۳۳۱ در شهر ساری زاده شد.
علیرضا در کلاس ششم دبیرستان درس می خواند که پدرش دار فانی را وداع گفت. اما او به رغم فراز و فرود و دشواری های زندگی موفق شد در سال ۱۳۵۰ مدرک دیپلم ریاضی را بگیرد و همان سال به سربازی برود .
پس از گذراندن دوره سربازی، در راه آهن استخدام شد و همزمان با کار، در کنکور شرکت کرد و در رشته مهندسی راه و ساختمان پذیرفته شد.
در سال ۱۳۵۷ همراه مردم ایران اسلامی در راهپیمایی ها حضور موثر داشت و در تعطیل کردن و همگام کردن دانشگاه ، فعالیت داشت . علیرضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به کمک چند نفر مسئولیت حفاظت از تاسیسات راه آهن را بر دوش میگیرد و چندی بعد کمیته انقلاب اسلامی مستقر در راه آهن را تشکیل داد و انجمن اسلامی کارکنان راه آهن را راه اندازی کرد.
در پی تحرکات خرابکارانه گروهک منافقین ، علیرضا به عنوان فرمانده، با جمعی از همکاران به منطقه جنوب عزیمت کرده و کمیته انقلاب اسلامی را در راه آهن ناحیه جنوب تشکیل داد. سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به عنوان مسئول سپاه پاسداران مستقر در راه آهن انتخاب شد.
علیرضا همزمان با شروع جنگ تحمیلی با سازماندهی و اعزام گروههای ۷۲ نفره به جبهه های جنوب نقشی تعیین کننده در مقابله با رژیم متجاوز بعثی ایفا نمود. وی در شکست محاصره سوسنگرد در سال ۵۹ حماسه ای ماندگار به همراه نیروهای تحت امر خلق کرد. در این عملیات از هر دو پا سخت مجروح شد و بیش از ده ترکش در تنش نشست. هنوز زخمهایش التیام نیافته بود که مسئولیت سنگین حراست از نواحی یازده گانه راه آهن به او سپرده شد. از آن جا که تاب ماندن در پشت جبهه را نداشت، به عنوان پاسدار بسیجی در پایگاه ابوذر ثبت نام کرد و به جبهه رفت.
به عنوان معاون فرماندهی لشکر ابوذر منصوب شد.
در عملیات والفجر ایثارگرانه حماسه آفرید اما تیری به دست راستش اصابت و دستش را قطع کرد. این جراحت جانباز نوری را در راهی که برگزیده بود، مصمم تر کرد. وی پس از مدتی، مسئولیت قائم مقامی پایگاه ابوذر را بر عهده گرفت و اردوگاه دوازده قدس را پایه گذاری کرد. پس از آن مسئولیت طرح و عملیات منطقه یک ثارالله را پذیرفت اما بار دیگر راهی جبهه شد و این بار به عنوان مسئول ستاد لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ مشغول خدمت شد.
وی تا زمان شهادت، نزدیک به پنجاه بار مجروح شد. در این راه، حتی همسر و فرزندان خود را همراه خود به منطقه جنگی می برد.
او سه روز پیش از شهادت، خبر شهادتش را به همسرش داد و به آنان توصیه کرد که بر او گریه نکنند و بر مصیبت امام
حسین اله گریه کنند.
شهید علیرضا نوری در عملیات کربلای ۵ در روز ۱۱ بهمن سال ۱۳۶۵ ، در حالی که مشغول هدایت نیروهای بسیجی در عملیات بود، بر اثر ترکش، شهد شهادت نوشید و به دیدار معشوق شتافت.
وصیتنامه
الحمد الله رب العالمین و به نستعین و هو خیر ناصرا و معین حمد و سپاس آفریدگار را که مرا آفرید ، همانطور که اراده نمود و هدایتم کرد، همانطور که صلاح دید و مرا به سوی خود خواند ، همانطور که وعده داده بود و انشاء الله مرا در جوار رحمتش قرار دهد همانطور که رحمانیتش ایجاب میکند که این بنده گنهکار جز امید به فضل و رحمتش امید دیگری ندارد. معبودا به مظلومیت رسولت و وصی رسولت و دخت گرامیش و دو فرزند عزیزش و ذریه پاک حسین و یاران با وفایش گریستم.
عزیزان به خون خواهی شهدای اسلام و مظلومین تاریخ ، با مستکبران زمان و طواغیت و نوکران حلقه به گوششان به دستور تو و به پیشوائی سروری از سوی تو جنگیدیم اما بسیار می ترسم از اینکه مقبول درگاهت قرار نگرفته باشد که گنه بیشمار و غفلت بسیار که از این چنین بنده ای جز این هم توقعی نیست که سفره ی دل پیش تو گشوده است و کفه افکار نزد تو روشن . یا غیاث المستغیثین ارحم ارحم ارحم آمین یا رب العالمین .
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند
سخن با مادر عزیزم دارم که از دست دادن فرزند سخت است ، اما صحرای کربلا و علی اکبر و علی اصغر و عباس علمدار و زینب و بدن پاره پاره برادر مصیبتی دیگر است و صبر بر همه مصائب شیوه دخت زهرا است که تو هم سید و دخت او هستی ، پس صبر کن ای مادر .
و شما ای خواهران گرامی از دامان پاک مادری از نسل
موسی ابن جعفر هستید ، پس صبر کنید که صبر درب رحمت است و عفیف بمانید که شرافتتان بانجام دستورات اسلام است و شما ای برادر بزرگوارم به مبارزه تان طبق دستور خدای تبارک و تعالی تا دفع فتنه از عالم و گوش به فرمان امام امت این اسوه مبارزه و ایستادگی محکم بجنگید. و شما ای پسرانم وحید و حامد و ای دختر کوچکم ، با مادرتان مانند گذشته مهربان باشید و از او مواظبت کنید . نماز و قرآن و دعاهای معروف و زیارت امام حسین الله معروف به عاشورا را یاد بگیرید و بخوانید . از اسلام و ولایت فقیه با تمام وجود و با خونتان مواظبت کنید و سعی کنید همواره یک مسلمان نمونه باشید . برای پدرتان نماز بخوانید و در حقش دعای خیر کنید. من از خدای کریم برای شما همیشه دعای خیر کردم ، امیدوارم که مورد قبولش قرار گیرد. امیدوارم که وجود شما موجب سربلندی مسلمین و خوشحالی رسول گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله ﷺ و مولای متقیان حضرت علی الله و ائمه معصومین و ولی فقیه خمینی عزیز و امام زمان گردد. عزیزانم از یکدیگر مواظبت کنید و یار هم باشید و با مستکبران و ابر جنایتکاران شرق و غرب بجنگید تا پای جان ، و تا برقراری حکومت جهانی امام مهدی شما را به خدای کریم و رحیم
می سپارم .
از همسر گرامیم کمال رضایت را دارم و امیدوارم همچون همیشه از فرزندانم خوب مواظبت کند و سفارشاتی که کردم در مورد مسائلی که ممکن است بعد از من رخ دهد عمل کند و همچون همیشه از اسلام و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه دفاع کند و از خدای تبارک و تعالی برای شما که در تلخی و شیرینی زندگی در کنارم بودید و مرا یاری کردید طلب عزت و آمرزش و عاقبت بخیری دارم