شهید سعید مهتدی جعفری

شناسه

نام: سعید
نام خانوادگی: مهتدی جعفری
نام پدر: حسینعلی
نام مادر: عصمت
تاریخ تولد: ۱۳۳۳/۷/۲۸
محل تولد: پیشوا، ورامین
تحصیلات: فوق دیپلم
تاریخ شهادت: ۱۳۸۴/۱۰/۱۹
محل شهادت: پرواز هواپیما
مسئولیت: سرتیپ دوم، مسئول مدیریت طرح ریزی معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه

زندگینامه

شهید سعید مهتدی جعفری در آخرین روزهای مهرماه ۱۳۳۷ در پیشوای ورامین دیده به دنیا گشود.

وقتی قدم به مدرسه گذاشت، با وجود آنکه پدرش معاون همان مدرسه بود، اما همواره با تلاش و پشتکار به تحصیل می پرداخت. کلاس ۵ و ۶ را جهشی خواند و بعد از دبیرستان، وارد مرکز تربیت معلم شد.

بعد از پیروزی انقلاب به کردستان رفت و مسئولیت عملیات سپاه بوکان را طی ۲ سال بر عهده داشت.

سپس به جنوب رفت و در لشکر ۲۷ مسئولیتهای مختلفی ازجمله فرماندهی گردان کمیل، فرمانده محور، مسئول عملیات لشکر ۲۷ و مسئول اطلاعات لشکر و مسئولیت طرح ریزی معاونت عملیات ستاد مرکزی سپاه را نیز به عهده گرفت. وی همچنین مسئول عملیات قرارگاه سیدالشهدا(ع)، مسئول عملیات نیروی زمینی سپاه و جانشین لشکر ۲۷ نیز بود و سرانجام به عنوان فرمانده لشکر۲۷ انتخاب شد.

او درنهایت در نوزدهم دیماه ۱۳۸۴ همراه فرماندهان دیگر، در سانحه هوایی ارومیه به دیدار رفقای شهیدش رفت.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان على ولى الله

به نام خدایی که به ما جان داد تا طاعت او را به جا آوریم ولی معصیت او را نمودیم خداوندا گناهکار و وامانده ایم تو را به لطف و کرمت قسم ما را ببخش خداوندا با آنکه این جسم آلوده به گناه است ولی ما امید به تو داریم خداوندا از عدلت با ما رفتار کن خدایا وفتی عارف بزرگ در مقابل ذات مقدس تو اینچنین مناجات می کند پس وای بر من گناهکار خدای من! من آن کسی هستم که تو فرمانش دادی و از فرمان تو سرپیچی کرد من آن کسی هستم که تو او را از کاری بازداشتی او رفت و دست به آن زد. عارف بزرگ اوی وای بر من ! اگر زمین از گناه من خبر داشت مرا در خود فرومی برد و مرا می خورد برادران و خواهران عزیز امروز نعمت بزرگی از جانب خداوند بزرگ در دست ما به رسم امانت می باشد که این نعمت بزرگ امام عزیزمان میباشد کفران نعمت نکنیم که مورد غضب ایزد متعال قرار می گیریم که در این حالت وای بر ما در این دنیا جهت به دست آوردن توشه برای آخرت آمده ام ولی چه کنم که به این دنیا آنچنان چسبیده ایم که از آن دنیا دور افتاده و بی اطلاعم چه خوش گفته است آن عالم بزرگوار:

«برادران من زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت است که محل زندگی است و انسان اگر انسان باشد، در پایین ترین مرحلۀ زندگی اش جز آمادگی برای زندگی دیگر و طی راه قرب و نزدیکی به خدا وظیفه ای ندارد.»

برادران من که نتوانستم به وظایف خود عمل کنم و با کوله باری از گناه به سوی پروردگار می روم و تنها دل به شهادت دارم تا شاید خداوند با ریختن خود من گناهانم را ببخشد و از شما عاجزانه تقاضا دارم که در حق من دعا نموده که خداوند مرگ مرا شهادت در راهش قرار بدهد. برادران عزیز من به عنوان یک فرد کوچک از شما تقاضا دارم که همواره و در هر حالت حامی انقلاب اسلامی حضرت امام و روحانیت در خط او باشید. جبهه ها را خالی نگذارید و در همه جا یاور رزمندگان اسلام باشید و اگر شما برادران قدمی در براندازی استکبار جهانی بردارید خداوند به شما نصرت عنایت می فرماید. از کلیه افراد خانواده ام و دیگر برادران عزیز تقاضا دارم که مرا حلال نمایند و از حضورتان التماس دعا دارم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگهدار برادر کوچک شما سعید مهتدی ۱۳۶۳٫۶٫۳۰ ساعت ۱ بعد از ظهر

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا