شناسه
نام: کاظم
نام خانوادگی: استیری
نام پدر: نصرالله
نام مادر: قمر
تاریخ تولد: ۱۳۴۴
محل تولد: سبزوار
سن: ۱۷
تحصیلات: سیکل
وضعیت تأهل: مجرد
مسئولیت:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۷/۹
نحوۀ شهادت: سومار
محل شهادت: مسلم ابن عقیل
مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۶ ردیف۴۷ شماره۳۳
زندگینامه
شهید کاظم استیری یکم فروردین ۱۳۴۴، در سبزوار چشم به جهان گشود. پدرش نصرالله، کارمند آموزش و پرورش بود. کاظم تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. وی که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافته بود، نهمین روز پاییز سال ۱۳۶۱، در سومار شهید شد.
وصیتنامه
فرازی از وصیتنامه شهید کاظم استیری
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
ترجمه:
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. ایه ۱۶۹ _ سوره مبارکه آل عمران.
خدمت پدر و مادر گرامیم و خواهر و برادران مهربانم سلام عرض مبکنم.
امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد و در این روزهای امتحان, شما هم به یاری خداوند متعال از این امتحانات موفق و پیروز بیرون روید ان شالله .
منظورم از نوشتن این نامه تحویلی بود که در روحیه شما دیدم و خوشحال هستم که لااقل تا اندازه ایی به انقلاب خونین اسلامی اگاه هستید و به اندازه کوچک به خود زحمت کمک به انقلاب اسلامی را چه ازنظر مالی و چه از نظر معنوی انجام میدهید .
این روزها همچنان که همه میخواهند به انقلاب اسلامی ضربه بزنند و چون عامل وحدت و حرکت انقلاب و مردم , امام خمینی را ,این پیر مرد نشسته بر هشتاد سال رنج و مشقت و صبر و بردباری و حرکت و فریادش بر علیه ظلم میباشد ,دشمنام و ضربه را به او وارد کنند لذا از شماها میخواهم که وحدت خود را هر چه بیشتر کنید و محکم و با استقامت همچون پاره های آهن در مقابل ظلم و کسانی که با این جمهوری اسلامی مخالفت می کنند,بایستید و به آنها نشان دهید که نمی توانند با اسلام و با چنین امت حزب الله که همچون رهبری دارد مقابله کنند.
من کم کم احساس شهادت می کنم و می دانم به زودی به آرزوی خود می رسم و به دیگر شهدا می پیوندم. از شما می خواهم که مرا حلال کنید و از دوستان از طرف من حلالیت بطلبید و از شماها تقاضا دارم که برای من گریه نکنید, زیرا شب شهادت من شب عروسی من است و تا به حال ندیده ام که کسی در عروسی پسرش گریه کند, مادرم از تو می خواهم که به هنگام شنیدن شهادت من با لب هایی خندان و با دستهای خودت در بین مردم شیرینی پخش کنی و به دیگران روحیه بدهی .پدر و مادرم من تنها کاری که می توانم بکنم که زحمات شما را جبران بکنم و شما را در پیش امامان روسفید کنم این است که در راه اسلام جهاد کنم و در این راه پیروز و یا کشته شوم.
سخنی با خواهرم:
خواهرم از تو می خواهم اگر در این مدت شما را اذیت کرده ام مرا ببخشید و از تو میخواهم که برای من سیاه نپوشی و گریه نکنی,دوست دارم با چهره خندان در بین مردم شیرینی پخش کنی ,از تو می خواهم که فرزندانت را با مکتب اسلام آشنا سازی که در آینده به اسلام خدمت کنند , من از خودت میخواهم حجابت را حفظ کنی که سیاهی چادرت کوبنده تر از هر قطره خون شهدا است.و از کسانی که به راه من ایمان دارند از آنان میخواهم سلاح در دست گیرند و با اتکا به خداوندیکتا از هر راهی که می توانند به اسلام خدمت نمایند و راه شهدا را ادامه دهند.از همه می خواهم که برای امام این پیر جماران از خدا طول عمر برای او بخواهند و از خدا بخواهند که او را برای اسلام و برای تمامی مستضعفان نگه دارد وشما ها هم تا آخرین قطره خون خود از او جدا نشوید و به اسلام خدمت نمایید , به امید پیروزی قدس
والسلام علیکم و رحمه الله برکاته
کاظم استیری
۱۳۶۱/۵/۱۴
برابر با پانزدهم شوال