شهید مصطفی بلاغت نیا

شناسه

نام: مصطفی
نام خانوادگی: بلاغت نیا
نام پدر: شکرالله
نام مادر: طاهره
تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۲/۱۵
محل تولد: تهران
سن: ۲۲ سال
تحصیلات: دیپلم ریاضی
وضعیت تاهل: متاهل– دارای ۲ فرزند
شغل: کارمند آتش نشانی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۸/۲۵
محل شهادت: سومار
نحوۀ شهادت: دفاع مقدس (مسلم ابن عقیل)
مزار: بهشت زهرا(س) تهران ( قطعه ۲۸ ، ردیف ۳۳ ، شماره ۸ )

زندگینامه

شهید مصطفی بلاغت نیا پانزدهم اردیبهشت ۱۳۳۹، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش شکرالله، روحانی بود.  مصطفی تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند آتش‌نشانی بود. سال ۱۳۵۷ با دختردایی خود ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.

وی که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافته بود بیست و پنجم آبان ۱۳۶۱، در سومار بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت رسید.

وصیتنامه

اعوذ بالله من الشّیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب الشّهدا و الصّدیقین

امام حسین(ع) سرور آزادگان و سالار شهیدان: الحیوه عقیده و الجهاد. بعد از سلام بر مهدی صاحب الزمان(عج) که رویت آن بزرگوار، یکی از نعمت های بسیار مهم جنگ که به قول امام موهبتی الهی است، می باشد و بعد از سلام بر حضور امام بزرگوارمان که قلب مستضعفین جهان برای شنیدن یک کلمه ی مبارکش به تپش می افتد و تک تک کلماتش هم چون تیری بر قلب دشمن ضعیف و زبون فرود می آید و بعد از سلام به ارواح پاک شهیدان اسلام که با خون ایشان درخت اسلام احیا و بارور می شود. و بعد سلام به حضور معلولین و مجروحین جنگ که با جانفشانی خود و با خون خود اسلام و مسلمین راحیه می کنند و بعد سلام به رزمندگان اسلام و امت مسلمان در سرتاسر جهان من مصطفی بلاغت نیا فرزند شکرالله، متولد ۱۳۳۹ با شماره شناسنامه ۱۴۹۴ صادره از تهران، این وصیتنامه را در کمال صحت و سلامت در تاریخ ۶۱/۷/۶ یک روز قبل از اعزام به کربلای حسین و میعادگاه عاشقان حسین با یکتا معبود خود می نویسم…

من در زندگی مخصوصاً در دو سال اخیر از چند مسأله همیشه در عذاب بوده ام، یکی آن دسته ی مردم به قول قرآن کریم صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لایرجعون هستند که این همه معجزه و تحول معنوی را ظاهراً می بینند و کوچکترین تحوّل فکری و حرکتی در ایشان ایجاد نمیشود. و دیگر آن دسته از مردم که بدون در نظر گرفتن انسانیّت و تعهّد و مسئولیت شرعی و انسانی که به گردن آنها نهاده شد، تمام عمرشان مانند حیوانات می گذرانند و بیشترین ناراحتی من از این است که این دو دسته مردم در سایه ی انسانیتی که بیدار و متعهد مسلمان و ایثارگر تهیه می نمایند روزگار می گذرانند.

و من از خواهران و برادران مسلمانم به عنوان کسی که خون ناقابلش را در راه اسلام داده است چند تقاضا دارم.

اول حفظ اسلام، چون در این برهه از زمان اگر ضربه ای به ما وارد شود جبران آن مشکل است و حال که خون جوانان سیل عظیمی تشکیل داده و مخالفان اسلام را در خود نابود می کنند و بهترین موقعیّت برای ایثار می باشد، چرا ما فقط نظاره گر باشیم.

دوم حفظ و شناختن و قدردانی از امام و اسلامی شدن خود نوعی قدردانی از امام است. بسیاری از انقلابات جهان به دلیل نداشتن رهبری صحیح و با انحراف رهبری انقلابشان به نابودی کشیده شده است. حال که خداوند بر بندگان خود منت گذارده و چنین رهبری که نعمتی است خدایی بر ما عطا فرموده، چرا از موقعیت استفاده نکنیم

و سوّم حفظ حرمت خون شهدا و رساندن پیام آن ها به گوش جهانیان می باشد

و در آخر خواهشمندم کشورهای برادری مانند افغانستان را که مظلوم واقع شده اند فراموش نفرمایید.

از پدر و مادرم به خاطر زحماتی که برای من و خانواده ام متحمل شده اند سپاسگزارم و امیدوارم که خداوند کریم اجری عظیم جهت ایشان در نظر گرفته باشد و درمورد دوستان و آشنایان و سایرین امیدوارم در صورتی که از من ناراحتی و یا اشتباهی دیده اند حلالم کنند و در مورد خانواده ام خواهشمندم دقیقاً همانطور که دستور شرع مقدس اسلام است عمل شود و از لحاظ تربیت تنها فرزندم ثمینه سفارشی ندارم، چون از طرز تربیت کردن پدرم خیالم آسوده است.

در آخر باید بگویم که آرزوی دیدار آقا امام زمان تا این تاریخ در دلم مانده است تا شاید توفیق زیارت و دیدارش را یافته و در آخرین لحظات عمرم سر به زانوی مبارکش بگذارم و به امید فرج حضرت مهدی امام زمان و به امید نصرت اسلام و اسلامیان و به امید طول عمر برای رهبر عظیم الشأن و به امید این که مورد عفو خداوند مهربان قرار بگیرم، همه شما را به خدای بخشنده و مهربان می سپارم.

خدا نگهدار.

«اللّهم اسئلک ان تجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک تحت رایه نبیّک»

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا