شهید قاسم بیات

شناسه

نام: قاسم
نام خانوادگی: بیات
نام پدر: ملک حسین
نام مادر:
تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۱۲
محل تولد: تهران
وضعیت تاهل: متاهل
تاریخ شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۷
محل شهادت: جزیره مجنون
عملیات: خیبر
مسئولیت: معاون گردان علی اصغر
مزار:

زندگینامه

شهید قاسم بیات اسفندماه ۱۳۳۶ در جنوب تهران متولد شد. قاسم از همان اوان کودکی با اسلام آشنا شد و با نوای روح بخش قرآن مأنوس شد.

پس از اخذ دیپلم با معدل بالا در نیروی هوایی استخدام شد و در آنجا زبان انگلیسی را تا حدی کامل کرد.

در آن زمان مبارزات امت خروشان علیه رژیم سفاک پهلوی آغاز شده بود. قاسم هم از هیچ کوششی برای پیروزی اسلام دریغ نداشت و هر کاری که از دستش برمی آمد  انجام میداد ولی به هیچکس  نمیگفت.

پس از پیروزی انقلاب با اینکه خیلی در رفاه  بود از نیروی هوایی استعفا داد و در قسمت فنی جهاد سازندگی استان تهران مشغول خدمت شد و با کمک دیگر برادران برای روستاهای ورامین برق کشی میکردند. حدود یکسال و نیم در جهاد خدمت کرد  و با شروع جنگ تحمیلی با علاقه وافری که به سپاه پاسداران داشت با اجازه از جهاد سازندگی عضو رسمی سپاه شد و در پادگان امام حسین تهران آموزش نظامی دید و مربی تاکتیک شد.

سال  59 تصمیم  به ازدواج گرفت. در اوایل فروردین ۶۰ امام خمینی صیغۀ عقدشان را جاری کردند.

بعد از ازدواج  هم مدام در جبهه‌های نبرد حق علیه شرکت میکرد. مدتی را در کردستان خدمت کرد بعد عازم جنوب شد و در عملیات بیت المقدس شرکت کرد و با اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر مجروح شد. درست در همان ساعتی که او در شملچه مجروح شد تنها یادگارش در تهران متولد گشت.

بعد از انتقال به تهران چند روزی در بیمارستان بستری بود و دیگر در بیمارستان نماند و به منزل آمد و با دیدن فرزندش اول خدا را به حمد و ثنا یاد کرد و نام حامد را بر او نهاد.

بعد از آن هم در پادگان بود و تا فرصتی پیدا میکرد عازم جبهه‌ میشد.

در عملیات پنجوین (والفجر۴) حضور یافت و در آنجا مسئولیتش شرکت مستقیم در خط مقدم نبود. اواخر سال ۶۲ آماده  رفتن به جنوب شد تا در عملیات خیبر شرکت کند ۲۰ بهمن عازم جبهه‌ شد و در آغاز عملیات خیبر در تاریخ ۷/۱۲/۶۲  در جزایر مجنون با سمت معاون گردان علی اصغر جان خود را به جان آفرین تسلیم کرد.

وصیتنامه

بسم ا…. الرحمن الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علی ولی الله

قسمت اول از متن وصیتنامه قاسم بیات شماره شناسنامه ۴۳۳۴ فرزند ملک حسین  که در کمال صحت و سلامت در تاریخ ۲۷/۷/۶۲ نوشته شده است. خواهشمندم  که این قسمت از وصیتنامه‌ام  که قسمت اول میباشد در روز دفن و قبل از حرکت به سوی گورستان و بعد از مراسم ختم برای مردم خوانده شود.

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام به شهیدان راه حق و حقیقت  که راه خدا و رسولش(ص) و راه ائمه اطهار(ع) میباشد در ابتدا شکر میگزارم خداوند تبارک و تعالی را که بر ما منت گذاشت و نعمتهای فراوانی را نصیب ما فرمود تا ما هدایت شویم و به سویش  حرکت کنیم باشد که در این بین به کمال برسیم انشاءالله و از خدای تبارک و تعلای عاجزانه و ملتمسانه میخواهم که نعمت هدایت را از ما نگیرد و همچنان هادی ما به سوی کمال انسانیت و درجات بالای آن باشد. 

و بعد چند کلامی خدمت امت حزب الله عرض میکنم. به آنهایی که با حضور  همیشگی خود در نماز جمعه در جبهه در جهاد در کلیه مکانهایی از این قبیل امام و انقلاب را تنها نمیگذارند و اگر در عرایضم جسارتی بود  انشاءالله که به بزرگی خود مرا ببخشید. از شما امت حزب الله همیشه میخواهم که همچنان در صحنه باشید و امام را یاری کنید و خوب میدانید که نزدیک شدن به خداوند بزرگ و بدست آوردن رضای خدای تبارک و تعلای به آسانی میسر نیست و خار مغیلان دارد و زخم زبان این و آن سرانجام خون خدای بزرگ برای پاک کردن مومنین آزمایشهای زیادی روی  آنها انجام میدهد و در میدان آزمایش است که انسان انسان میشود و لیاقتهای خود را نشان میدهد پس راه خود را ادامه داده و تا آخر  بروید تا هر  وقت که لازم شد و تا آن موقع که پرچم لااله الا الله در سراسر جهان به اهتزاز درآید  و دیگر در جهان ظلمی نباشد انشاءالله

اما چند کلامی خدمت فامیل و آشنایان خودم عرض میکنم. چه دورترین آنها به بنده و چه نزدیکترینشان. شما میدانید که در این مملکت انقلاب شده است انقلابی که پایه‌های آن از زمان رسول اکرم (ص) گذاشته شده است و پرچم  دار این انقلاب کسی نیست جز فرزندی از ذریه پاک رسول الله (ص) و ائمه اطهار(ع)  و پیروی از او یعنی پیروی از ائمه اطهار(ع) و رسول اکرم(ص) و خداوند تبارک و  تعالی میباشد. و تنها راه سعادت واقعی هم همین است.

انقلاب اسلامی بسیاری از ارزشها را عوض کرد. ارزشهای طاغوتی را کنار زد و به جای آنها ارزشهای اسلامی و انسانی را جایگزین کرد و این از بزرگترین نعمتهایی است که خدای تبارک و تعالی  نصیب ما فرموده است و در اینجا به سبب این منتی که خداوند بزرگ بر ما گذارده است و ما را هدایت فرموده است هزاران بار سپاسگزاری میکنم و این مهم یعنی سپاسگزاری از خدای بزرگ میسر نیست مگر با ایثار پای بندی بر عقیده  و اسلام و پای‌بندی به رهبری امام عزیز و این را انجام نداند مگر امت حزب الله و خداوند هم پاسخ آنها را داد.

میدانید که زندگی واقعی  تازه بعد از مرگ ظاهری ما شروع خواهد شد و زندگی واقعی در آن عالم خواهد بود و خوشا به حال کسی که در این دنیا بار خود را ببندد و با کسب رضای خداوند بزرگ و قادر و دانا و توانا در آن عالم  هم در نزد خداوند و هم در نزد مردم روسپید درآید. و چاره این جز تبعیت محض و بی‌چون و چرا از جانشین به حق امام زمان(عج) یعنی خمینی بت شکن چیز دیگری نخواهد بود و نق زدنها و ضدانقلابیونی که هر کدام به بهانه‌هائی در مقابل انقلاب ایستاده‌اند این را بدانند که خداوند به دست توانای همین پیروان راستینش شما را قلع و قمع خواهد کرد و بعد در روز حساب و جزا در مقابل خداوند بزرگ و این مردم در حالیکه نامه اعمالتان بدست چپتان است روسیاه و شرمگین خواهید بود و عذاب شما شروع خواهد شد و در آنجاست که بدکاران به خداوند خواهند گفت که ما اشتباه کردیم و توبه میکنیم و خداوند بزرگ میفرماید حالا دیگر دیر شده است و چرا آن زمان که روی زمین بودی چنین نکردید و اگر آنجا مغرور نبودید و چنین میکردید وضع فرق میکرد و شما بخشوده میشدید این را به آنهائیکه  کج بین هستند و به مشغولیات دنیا  آنقدر سرگرم هستند که بزرگترین لذتها و مقامهای دنیائی فانی و ناپایدار را بزرگترین  آرزو و آمال خویش قرار داده‌اند عرض میکنم که اگر من و شما بدانیم و یقین داشته باشیم که در صورت تحمل مشقات این دنیا و مبارزه با نفس و خودخواهی و رعایت کلیه موازین شرعی و انسانی در این عالم چه زندگی روحانی و ایده‌آلی و چه حالاتی که زبان از گفتن آنها  قاصر و عاجز است در انتظار شما خواهد بود و دیگر هرگز گناه نخواهید کرد و سعی در کسب رضای خداوند متعال خواهید نمود  و این میسر نمیشود مگر آزمایشهایش را که خداوند روی شما انجام میدهد خوب پس بدهید و بسیار صبور باشید و چرا که خداوند با صابرین است. اگر کمبودی هست و اگر تمایلات همه آنچنانکه میخواهند برآورده نمیشود همهش امتحان است روی شما و بروید به دنبال اینکه شما به فکر رفاه این دنیا و ایده‌آلهای آن نباشید که فانی و زودگذر است.

کشاورز همیشه دنبال گندم است ولی خود به خود گاه هم به دست میآورد و اگر شما دنبال خداوند و رضای  او باشید و بخواهید که زندگی آن دنیای خود را در نعمت کنید  خود به خود زندگی این دنیا هم تأمین میشود و اگر کسی پیدا شدو به شما امر به معروف و نهی از منکر کرد تا شما به ثواب برسید او را طرد نکنید و به او ظلم نکنید که خداوند ظالم را دوست ندارد.

این را بدانید که او از طرد کردن و ظلم شما نمیهراسید چون رضای خالق هستی را در این کار میبیند و این وعده خداوند در قرآن کریم است البته اگر به آن یقین داشته  باشید اگر کسی پیدا شد که با سنتهای طاغوتی و پر از گناهی که هنوز در بین بعضی از شماها متداول است و علناً گناه میکنید مبارزه کرد و خواست که شما آنها را کنار بگذارید یا شایسته است که به او ظلم کنید و در بین خود و در خلوت او را استهزاء کنید؟ این را بدانید که عزت و شرف هر کس دست خداوند است و آنهایی  که میخواهند چنین کنند نمیدانند که خود را استهزاء میکنند و به زودی کیفر خواهند دید البته از جانب خداوند بزرگ و این وعده خداوند بزرگ در قرآن کریم است. و به آنهایی که تمامی نیشها و زخم زبانها و ناملایماتی را که از جانب بسیاری از آن ازخدابیخبران به آنا اعمال میشود و آنها همچنمان حزب الهی مانده‌اند عرض میکنم که (ان الله مع الصابرین) بدرستی که خداوند با صابران است صبر داشته باشید.  که خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد و  به آن از خدا بیخبرها و در گناه غرقها میگویم که خداوند ارحم الراحمین است. و درب توبه همیشه باز است تا دیر نشده  به خود بیایید و مجاهده در راهش را شروع کنید و سعی در درست کردن زندگی واقعی و رضای خداوند بزرگ کنید که بزرگترین و بالاترین هدفی است که هر کس به آن نائل نمیشود و آنهایی که نایل میشوند تعدادشان بسیار اندک است و از مقربین و صالحین خواهند بود و دیگر اینکه اینقدر در مقابل طاغوتیان و گناهکاران که به اشکال مختلف  مثل بی‌نماز، بی‌حجاب، مستکبر مفسد به هر شکل آن وجود دارند احساس ضعف نکنید اینقدر در مقابل آنها  سست نباشید شما اگر بخواهید میتوانید به بزرگترین و بالاترین منبع قدرت و عظمت توکل کنید و سرافراز  باشید یعنی به خدا توکل کنید و باعزت زندگی کیند در مقابل آن طاغوتیانی که گفتم مثل کوه بایستید  و استوار باشید البته با انگیزه صحیح و به منظور رضای خداوند بزرگ چون اصلاً انبیاء و ائمه اطهار(ع) برای همین قیام کرده‌اند که عدالت و حقیقت جای استکبار و ظلم را بگیرد در مقابل طاغوتیان  بی‌نمازها بی‌حجابها  مفسدین به هر شکلی بایستید و آنها را در صورتیکه  اصلاح نشدند طرد کنید و تا خود را اصلاح کنند یا از بین برود و جامعه اسلامی پاک شود هر چند که آنها از نزدیکترین اقوام و آشنایان شما باشند و شما با این فرض  پوچی که مثل آن فاسدان قوم و خویش یا نزدیک شما هستند در مقابلشان کرنش نکنید و خاضع و عاجز نباشید من در اینجا از شما یک سوال دارم آیا آن فامیل و آشنایان فاسد شما زا خداوند هم به شما نزدیکتر هستند(نعوذ بالله)  خداوند میفرماید (من از نفس به شما نزدیکتر هستم) شما رضای خداوند را میخواهید یا فامیل فاسد را؟

این را بدانید که اگر یک قدم برای خداوند بردارید  خداوند چندین قدم برای شما برمیدارد انشاءالله  من نمیدانم من و شما تا کی زنده هستیم ولی میدانم که بلاشک همه به زودی خواهیم مرد و سرانجام به سوی  خدا برگشت خواهیم کرد و باید حساب پس بدهیم  تا دیر نشده بخود آیید دیگر خود میدانید خوب بیشتر از این دیگر مزاحمتان نمیشوم و البته این را هم عرض کنم که عرایضی که خدمتتان عرضه شد فقط و انشاءالله جهت کسب رضای خداوند بوده باشد و مسلماً منظور بنده به همه نبوده و این قابل تفکیک است هر کس خودش را بهتر از دیگران میشناسد سفارشی  دیگری دارم و خواهش میکنم که آن را به عنوان یک وصیت از همین حال اجرا کنید و آن این است  که در مراسم کفن و دفن و ختم و هفت و چهل و سال و خلاصه کلیه موارد دیگر هیچیک از ضدانقلابیون و از خدابیخبرها از قبیل بی‌نمازها بی‌حجابها  و امثالهم حق شرکت ندارند و خدا نکند که یکی از اینها زیر تابوت مرا بگیرد. بارالها من نمیخواهم که در بستر بمیرم یاریم کن تا به راهت در دل سنگر بمیرم دوست دارم در میان آتش و خون و گلوله  دور از کاشانه و از همسر و مادر بمیرم دوست دارم خاک ایران  را از دشمن پاکسازم  در ره اسلام و آزادی این کشور بمیرم دوست دارم نیمه شب با نعره الله اکبر  دشمنان را قلع و قمع سازم چو سرلشکر بمیرم دوست دارم سرم قربانی راه خمینی همچنان پروانه بمیرم دوست دارم همچو یاران بر تنم خمپاره بارد  پیکرم گردد بمانند گل پرپر بمیرم دوست دارم نام رهبر را به خون خود نویسم دیده‌ام باشد به نام نامی رهبر بمیرم. دوست دارم لاله گون گرد لباس پاسداری آخر از خون تنم بنا هم از خون تر بمیرم خط من خط حسینی رهبرم باشد خمینی. پس چه بهتر چون حسین از تیر و از خنجر بمیرم. دوست دارم تشنه لب باشم به هنگام شهادت جرعه‌ای نوشم ز دست ساقی کوثر بمیرم دوست دارم  چهره مهدی زهرا را ببینم با تبسم بر رخ آن حجت اکبر بمیرم دوست دارم دفتری از شعر خود سازم مهیا وانگهی با خون کنم امضاء آن دفتر بمیرم خدایا در آنچه گفتم و میگویم و خواهم گفت انشاءالله که اخلاص کامل باشد و بدور از هر گونه ریا که بسیار خطرناک است و شرک‌آور جمله آخری که میخواستم عرض کنم این است که هیچ احدی از آشنا دوست فامیل هر چه دور و نزدیک حق ندارد به واسطه شهادت من اگر خدا خواست و شهید شدم به اندازه ذره‌ای از انقلاب طلبکار باشد چون این راهی بود که من خودم انتخاب کردم و خداوند با لطف و رحمتش مرا راهنمایی کرد و در این مورد از عهده شکرگزاری به درگاهش عاجز هستم خدایا تو را به اشک یتیم در آغوش مادرش که پدرش به راهت جان را تقدیم کرده ما را همواره به راهت بدار و ما را هدایت فرما. آمین.

والسلام علی عبدا…. الصالحین

خدایا خدیا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

یادش گرامی و راهش مستدام باد.

قاسم بیات ۲۷/۷/۶۲

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا