شهید علی پاجانی

شناسه

نام: علی
نام خانوادگی: پاجانی
نام پدر: محمد
نام مادر: اکرم
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۹/۲۹
محل تولد: تهران
سن: ۲۱ سال
تحصیلات: دیپلم
وضعیت تأهل: مجرد
مسئولیت:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۸/۱۱
نحوۀ شهادت: والفجر ۴
محل شهادت: پنجوین
مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۸ ردیف۲۳ شماره۲۱

زندگینامه

شهید علی پاجانی سال ۱۳۴۱ چشم به جهان گشود. وی تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. عضو تیم ملی تکواندو ایران بود. او با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد. وی سرانجام ۱۱ آبان ۱۳۶۲ در منطقه پنجوین به درجه شهادت نائل آمد.

وصیتنامه

فرازی از وصیتنامه شهید علی پاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت خانواده‌ی محترم و عزیزم سلام عرض می‌کنم و آخرین سلام را از جبهه‌های حق علیه باطل از نزد مجاهدین و پاکان خدا به شما عرض می‌کنم، پادگانی که ندای حسین(ع) را لبیک گفتند و در جواب گفته‌ی حسین(ع) که گفت «ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا» ندای لبیک سر دادند.

خدایا! زبانم از شکرت قاصر است که چگونه تو را شکر کنم که توفیق و سعادتی به من عطا کردی که در راه تو گام برداریم و در راه تو کشته گردیم ای خدا در این آخرین ساعات از تو می‌خواهم که این بنده‌ی گناهکارت را بپذیری. باشد تا بار سنگین گناهانمان با مرگ در راهت سبک گردد و فقط رو سیاهم و شرمنده‌ام که عمری را به معصیتت گذرانده‌ام این خدای من رحم کن بر این بنده‌ی حقیرت که در هر لحظه چه در راه گناهان عمر و چه در زیر رگبار آتش و چه هنگامی که مرا در خاک می‌گذارید ندای من لی غیرک از زبانش نمی‌افتد.

ای خدای من ای معبودا تو را چگونه شکر کنم که آخر عمر ما را در بین یاران حسین زمان قرار دادی یارانی که در این شب آخر، شب آخر اباعبدالله و یارانش را در ذهن تداعی می‌کنند یارانی که با عطر مناجات‌های عاشقانه‌‌شان یاران رسول الله (ص) را به یادمان می‌آورند.

خدایا! شکرت که عشق حسینت را در دلمان زنده گرداندی تا دگر بار حماسه‌های عاشورا در ابعادی دیگر از تاریخ زنده گردد ای خدا شکرت که ولایت مولایم علی (ع) را در قلب‌هایمان جاری نمودی و فرزند پاک و اطهر رسول الله یعنی امام است را بر ما قراردادی تا دگر بار قلب‌های خشکیده و منجمدمان را به عشق تو زنده گردانید. خدایا مرگ ما را شهادت در راه خودت قبول کن باشد که با نیل به این سعادت عظما ما را همیشه جاویدگردانی.

این آخرین نامه‌ی این بنده عاصی خداست که به خانواده‌ی عزیزم می‌نویسم. خانواده‌ای که از محبتشان شرمسارم نمی‌دانم با چه رویی از شما حلالیت بطلبم ولی به عنوان آخرین وصایا خواهشمندم که این عبد عاجز را عفو نمایید که چه اعمالی نسبت به شما کردم که نباید می‌شد و چه کارهای نیکی که در حق شما می‌بایستی انجام داد و من نکردم.

در این دم از شما تقاضای عفو و التماس دعا دارم و از تمام فامیل و اقوام و آشنایان تقاضای حلالیت می‌کنم ان شاءالله ما را عفو می‌نمایید البته باشد که این مرگ ما درسی باشد برای آنانی که حب دنیا را راس تمام امور زندگانیشان قرار داده‌اند و فکر و ذکرشان رسیدن به پول و رفاه بیشتر است و تمام معنویات را به مادیات فروخته‌اند.

چند توصیه دارم که ان‌شاءالله اجرا شود و آن اینکه در تشیع جنازه این بنده‌ی عاصی به هیچ وجه افراد ضد انقلاب و بدگمان به امام، شرکت نکنند و همچنین در مراسم ختم چون در دوران حیات خیلی سعی بر به راه کشیدن بعضی از این افراد داشتم ولی اکثر این افراد تلاش‌های بنده و امثال من در جهت منافع شخصی می‌دانستند و خدا شاهد است که تمام آن بحث‌ها برای رضای خدا و برای به راه کشیدن آن‌ها بوده و حضور این افراد در ختم بنده باعث آزردگی روح می‌شود.

اعضای خانواده‌ام ادامه دهنده‌‌ی راه قافله سالار شهیدان و در این زمان خمینی بت شکن باشند. خط امام را ادامه دهنده باشند و سنگر انقلاب را ستونی محکم باشند برایش در آخر از پدر عزیزم، مهربانم و فداکارم برای تمام زحماتی که برایم کشیده در مقابلش شرمسارم و باشد که تلافی این همه فداکاری را در پیش خداوند تبارک و تعالی به جا آوریم در روز محشر برادرانم ادامه دهنده‌ی راه شهیدان باشند و سنگر انقلاب را تنها نگذارند. خواهرانم همچون زینب قهرمان پوینده‌ی راه حسینیان زمان باشند.

مادرم با صبر و استقامت در خور مادر شهید مقاوم و استوار باشد و نگذارد روی ضد انقلاب خندان شود. اما عزیزم که بعد از خدا وابستگیم به اوست همچون مادر وهب در کربلا چون شیر در مقابل مسائل ایستادگی کند و از تمام خانواده خواستار نگهداری و مراقبت از او را دارم.

در آخر وکالت ماشین و موتور را به پدرم می‌دهم و تلویزیون برای عزیزم و کتاب‌ها و دیگر چیزها برای مادرم بماند. به پدرم وکالت وانت خودش را به خودش می‌دهم و متاسفم که نتوانستم به موقع به آنجا بیایم. والسلام

اللهم الرزقنی شفاعه الحسین یوم الورود

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا