شهید علی تورانلو

شناسه

نام: علی
نام خانوادگی: تورانلو
نام پدر: محمدرضا
نام مادر:
تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۵/۵
محل تولد: استان مرکزی، ساوه، رازقان
تحصیلات:
وضعیت تاهل: متاهل (۱ فرزند دختر)
سن: ۲۸سال
تاریخ شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۴
محل شهادت: مجنون
عملیات:
مسئولیت: مسئول حفاظت انتظامات سپاه تهران، معاون گردان ۳ تیپ سلمان، فرمانده عملیات سپاه سردشت، معاون گردان میثم لشکر ۲۷
مزار: روستای رازقان

زندگینامه

شهید علی تورانلو در در یکی از روزهای تابستان، در روستا دیده به جهان هستی گشود.

پدرش از او به عنوان بهترین هدیه خداوند یاد می کرد و می گفت خداوند برکت را در زندگی من با فرستادن این کودک جاری کرد.

علی تحصیلاتش را در هفت سالگی در مدرسه روستا آغاز کرد و چون مدرسه روستا امکانات بیشتری نداشت و معلم برایش نمی فرستادند تا پنجم ابتدایی بیشتر نتوانست درس بخواند و باید برای ادامه تحصیل به روستاهای دیگر یا شهر می رفت که برایش مقدور نبود. او باید کمک کار و کمک خرج پدر می شد در امرار معاش خانواده. برای همین مجبور به ترک تحصیل شد و در کار کشاورزی همراه و هم قدم پدر شد.

او تحت تربیت اسلامی والدین خویش نوجوانی را پشت سر گذاشت؛ دوران نوجوانی را با مبارزه علیه دوران طاغوت گذراند و پس از پیروزی انقلاب در ۱۶ خرداد ۵۸ وارد سپاه پاسداران شد.

تورانلو جزو فرماندهانی بود که حاج احمد متوسلیان را در سفر به سوریه همراهی کرد. با آغاز هجوم ارتش عراق به خاک ایران وظیفه را دو چندان دید. با تاسیس تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) به عنوان معاون گردان انصار الرسول(ص) مشغول به کار شد و در عملیاتهای فتح المبین و الى بیت المقدس، رشادت های کم نظیری از خود نشان داد و سرانجام در عملیات خیبر به شهادت رسید.

وصیتنامه

چند جمله ای با پدرم و مادرم و برادرم و خواهرانم

اهل خانواده ام همگی مرا حلال کنید از اینکه در طول عمرم نتوانستم آنچه شما حق بر گردنم داشتید برآورده کنم ، معذرت می خواهم مرا عفو نموده ، از درگاه خداوند برایم طلب مغفرت کنید. خیلی مقاوم و باصبر باشید و برایم زیاد گریه نکنید زحمتهایتان را بر من حلال کنید. شبهای جمعه دعا نموده و آمرزش مرا از درگاه خداوند بخواهید. دعای پدر و مادر در حق فرزند زود اجابت می شود. آنچه در منزل امامیه دارم متعلق به همسرم و فرزندم می باشد. کسی حق ندارد چیزی بردارد. خانه ای که در طهران داریم برادرم داود می داند که باهم ساختیم و شریک هستیم.

اگر جسدم به دستتان رسید مرا در وازقان دفن کنید برایم گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین گریه کنید، چون که خیلی مظلوم بودند. مریم خانم را بگذارید به اختیار خودش اگر خواست همان خانه خودمان بماند خواست منزل پدرش برود. دخترم را نیز بگذارید بزرگ نموده و تربیت کند دخالت در این مورد هم نکنید مگر با اختیار و نظر خودش؛ از ازدواج کردنش جلوگیری نکنید.

در پایان مجلس یادبود ساده ای برایم برگزار کنید چون شهدای کربلا این را هم نداشتند از خود ضعف نشان نداده و دشمن را با ناراحتی خودتان شاد نکنید. در خاتمه می خواهم که هر کس از دوستان فامیل ها و آشنایان و غیره از من اذیتی و ناراحتی دیدند حلال کنند.

والسلام علیک و رحمت الله

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا