شهید عبدالوهاب قاسمی

شناسه

نام: عبدالوهاب
نام خانوادگی: قاسمی
نام پدر: عزیزالله
نام مادر:
تاریخ تولد: ۱۳۱۲/۰۷/۱۹
محل تولد: مازندران، سوادکوه
سن: ۴۸
تحصیلات: حوزوی
وضعیت تأهل: متاهل
مسئولیت: نماینده مجلس شورای اسلامی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۴/۰۷
نحوۀ شهادت: ترور
مزار: قم، قبرستان شیخان

زندگینامه

شهید عبدالوهاب قاسمى در نوزدهمین روز پاییز سال ۱۳۱۲، در سوادکوه مازندران به دنیا آمد. عبدالوهاب به اقتضاى محیط خانوادگى در همان سنین کودکى خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت و پس از آن مقدمات به تحصیلات دوران ابتدایى پرداخت. او براى فراگیرى علوم اسلامى، زادگاهش را ترک کرد و به مدت سه سال در شهر بابل اقامت گزید. سپس براى ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد و در مدارس خازن الملک و حاج ابوالحسن معمار باشى از محضر علما و اساتیدى عالیقدر بهره برد.

حجت الاسلام عبدالوهاب قاسمى در سال ۱۳۳۴ به قصد اقامت در جوار بارگاه مقدس حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام و بهره گیرى از بارقه معنوى آن امام همام و نیز استفاده از محضر استادان حوزه علمیه مشهد، تهران را ترک کرد. وى نزد حاج شیخ کاظم دامغانى -مدرس سطوح عالیه (رسائل، مکاسب و کفایه)- که به فضل و تقوا اشتهار داشت، دوره سطح را به پایان برد. او با استعداد، هوش سرشار و تلاش مداوم و پرثمر خود، این لیاقت را بدست آورد که در زمره شاگردان آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینى درآید.

وی تا مرز اجتهاد پیش رفت و پس از آن براى تبلیغ امور دینى و نشر فرهنگ اسلامى، سنگر امامت جماعت مسجد را پذیرفت و با منبر وعظ، سخنرانى ها، تشکیل جلسات اصول عقاید و بحث هاى اخلاقى و تفسیرى، به وظیفه خطیر خود جامه عمل پوشاند.

از آغاز نهضت امام خمینی(ره)، او نیز متحمل دستگیری و شکنجه و حبس شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی حجت الاسلام والمسلمین قاسمی، خدمات گسترده ای را برای مستحکم کردن پایه های حکومت عدل الهی در کشور و مازندران ایفا نمود. هر جا که لازم می دید وارد صحنه می شد. او همچنین به عضویت درحزب جمهوری اسلامی درآمد و معاونت کمیته انقلاب اسلامی ساری را عهده دار شد و سرانجام توسط دشمنان دین و انقلاب، ترور شد و به فیض شهادت رسید.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله و الصلوه و السلام علی عبده‌المنتجب و رسوله المرتضی محمد و علی اهل بیته الطاهرین و العن علی اعدائهم اجمعین.»

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله جاء الحق من عنده بشیراً و نذیراً و اشهد ان امیرالمومنین علی بن ابیطالب و الائمه المعصومین احدعشر من اولاده خلفاء حق لرسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه الخلق و ان الامام الثانی عشر الحجه ابن الحسن العسکری المهدی مسمی باسم رسول الله و کنیته، حی غائب من الانظار و الابصار یظهر بإذن‌الله و یقوم حتی یملأ الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً و اشهد ان الموت حق و البعث والنشور والحساب و الکتاب و المیزان و الصراط حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور.

به حکم وظیفه دینی و تکلیف شرعی برادر محترم و گرامی‌ام آقای علی محمد قاسمی، وصی شرعی و قانونی اینجانب است واگر او استنکاف ورزد، دامادم، سید رسول میریان که بعد از فوتم طبق حکم الهی و قانون متقن و محکم و مستحکم رفتار نمایند و در مورد ما ترک به قانون اسلام عمل کنند و نسبت به ازدواج صبیه‌ام اعظم قاسمی و همینطور صدیقه در حدودشان همانند خواهرشان رباب از کل اموال اگر نقدی نباشد و اگر نه، از نقد بی آن که از سهمیه آنان کسر شود بردارند. البته در این مورد کتاب‌ها مستثنی هستند، کتاب‌ها را به هر یک از فرزندان که توفیق کسوت لباس مقدس روحانیت داشته‌اند؛ واگذارد و در صورتی که ورثه از هبه در این خصوص امتناع کنند حتماً تخفیفی قابل توجه را از نظر دور ندارند که رضای من در آن و رنج من در ترک آن است. اگر وجه نقدی باشد همسرم، دختر عمویم در این که مخمس است یا نه می‌داند. دیون و مطالباتی اگر باشد هم می‌داند.

از کلیه کسبه محل که مورد مراجعه بودند استرضا و استحلال کنند.

اگر وفاتم در مسقط الراسم چه ییلاق و چه قشلاق بوده،‌ در صورتی که حمل جنازه موجب زحمت و مشکلات غیر قابل تحمل شود (عاده) همان جا به خاک بسپارند و اگر نه، حمل شود به مشهد رضوی «علی مشرفها آلاف التحیه و الثنا» یا قم، بلده طیبه و اگر در جای دیگر اتفاق افتاد و حمل چندان سختی نداشت، سعی بر آن گردد.

بر هر چند سال که ثلث مالم اجازه می‌دهد نماز و روزه بدهند و از رد مظالم دریغ نکنند.

من شدیداً به طلب مغفرت و رحمت حق محتاج و سخت فقیر و ضعیفم. بر من ترحم آرید، ای بازماندگان و ای اهل بیت. ای ذوی الحقوق! از من درگذرید. من در زندگی زحمت و گرفتاری زیاد دیدم ولی برای آخرتم کاری نکردم. امید دارم خداوند منان به حق محمد و آل (علیهم الصلوه و السلام) ببخشاید، و حشر و مماتم را با آن بزرگواران قرار دهد و خصوصاً حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) از نظر آقایی و غلام‌پروری دورم ندارد و اطمینان دارم آقایی خواهد فرمود. «اللهم ارحمنی و تب علی»

عبدالوهاب قاسمی

کتاب

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا