شهید عباس محمدورامینی

شناسه

نام: عباس
نام خانوادگی: محمدورامینی
نام پدر: محمد
نام مادر: سیده خدیجه
تاریخ تولد: ۱۳۳۳/۱۱/۱۵
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت:۱۳۶۲/۸/۲۹
محل شهادت: محور شرق پنجوین
عملیات: والفجر۴

زندگینامه

شهید عباس محمدورامینی پنجم بهمن ماه ۱۳۳۳ چشم به جهان گشود. مادرش که پیش از تولد فرزندش، مژدۀ داشتن پسری نمونه را در خواب گرفته بود، تمام سعی خود را در تربیت شایستۀ او کرد. از نوجوانی ، وقتی که محرم می شد، دوستان و همسالانش را در محل جمع میکرد و هیات تشکیل می داد.

عباس در خرداد سال ۱۳۵۱ موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی فیزیک از دبیرستان بهبهانی شهر تهران شد. پس از گرفتن مدرک دیپلم به سربازی رفت و برخلاف میل باطنی وارد ارتش شد. پس از سربازی، در کنکور شرکت کرد و در سال ۱۳۵۵ ضمن قبولی در آزمون ورودی در رشته مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل شد. از زمستان سال ۱۳۵۶ به بعد از عناصر پیشتاز و مبارز جنبش دانشجویی در تهران به شمار می رفت.

در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در عصر آفتابی روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پساز آن بازگشایی دانشگاه در اوایل اسفند همین سال عباس با شوری صد چندان به دانشگاه بازگشت و همزمان ضمن عضویت در کمیته انقلاب اسلامی در تامین امنیت تهران نیز کوشا بود.

از اوایل تیر ماه ۱۳۵۸ به جهاد سازندگی پیوست و برای ارائه خدمات عمرانی به مردمان محروم جنوب شرق کشور، عازم استان سیستان و بلوچستان شد.

روز سیزدهم آبان ماه ۱۳۵۸، طی مدت حضور در لانه جاسوسی آمریکا؛ عباس مسئولیت ارائه آموزش نظامی به دانشجویان مستفر در آنجا را به عهده داشت و در همان ایام بود که با یک دختر مسلمان و متعهد آشنا شد و ازدواج کرد و روز مبعث حضرت رسول اکرم ﷺ خدمت حضرت امام رفتند و خطبه عقدشان را ایشان قرائت فرمود.

روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و همزمان با تهاجم سراسری ارتش بعث به خاک ایران، عباس به جبهه خوزستان شتافت و به اتفاق تنی چند از دوستانش در نبردهای خیابانی و کوچه به کوچه علیه دشمن در آبادان مشارکت کرد و در دستگیری منافقین تلاش جدی داشت به طوریکه چند بار منافقین می خواستند او را ترور کنند .

در اوایل اسفند ۱۳۶۰ به همراه دوستان صمیمی اش محصن وزوایی و مجید رمضان و نیرویی به استعداد یک گردان متشکل از عناصر کادر اداره سپاه و بسیج تهارن عازم خوزستان شد آنان به تیپ تازه تأسیس یافته محمد رسول الله ﷺ پیوستند.

در جریان عملیات الی بیت المقدس در جایگاه معاون اول فرماندهی گردان مقداد بن اسود در هر چهار مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر خوش درخشید. در آن عملیات از ناحیه صورت مجروح شد مدتی در بیمارستان بهارلو بستری بود و دوباره راهی جبهه گردید .

ریاست ستاد قرارگاه فرماندهی سپاه ۱۱ قدر و ریاست ستاد لشکر ۲۷ محمد رسول اللهﷺ، از جمله مسئولیت هایی بود که این شهید بزرگوار در جریان جنگ تحمیلی به عهده داشت. در سال ۱۳۶۲ از طرف سپاه نامش برای زیارت حج در آمد.

سرانجام طی مرحله سوم عملیات کوهستانی والفجر ۴ در محور شرق پنجوین در ساعت ۸٫۳۰ بامداد روز بیست و نهم آبان ماه ۱۳۶۲، هنگام حضور در سنگر دیده بانی بر اثر اصابت ترکش گلوله خمپاره به پیشانی بلندش پس از بر زبان آوردن ذکر مقدس یا مهدی به آرزوی دیرین خود رسید و شهد شهادت نوشید.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشترى مِنَ المؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَ أموالهم بأن لَهُم الجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فیَقْتُلُونَ وَ یَقْتُلُونَ وَعْداً عَلیهِ حقا فی التوریه و الإنجیل و القُرآنَ وَ مَن او فی بعهده من الله فاستبشروا بِبَیعِکُم الذى با یعتم به و ذالک هو الفوز العظیم.

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد میکنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است و از خدا باوفاتر به عهد کیست؟ ای اهل ایمان شما بخود در این معامله خریداری بهشت ابد به جان و مال بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است.

با درود و سلام بر تمام شهدا و با درود و سلام به امام امت این تبلور اسلام راستین و این نور خدا و این کوبنده بر فرق مستکبرین جهان و این سلاله پاک حسین و این یاور مستضعفین جهان و این عاشق خدا و این مرد گریان نیمه شب و این جانشین امام زمان و این فقیه عادل زمان و این رهبر قلبهای مومن و همچنین با درود و سلام به امت شهید پرور امتی که بهارین تعبیر را در مورد این مردم امام عزیزمان فرموده است که این ملت الهی شده است و من این مسئله را با گوشت و پوست بدنم حس کرده ام و آنرا در جبهه های جنگ مشاهده نموده ام. من بوی دست آن پیرمرد یا پیرزنی که نان تهیه کرده و برای ما به جبهه ها میفرستد به مشامم رسیده است. من چهره آفتاب سوخته آن مرد روستایی و یا آن جوان روستایی که فقط به ندای حسین گونه امام لبیک گفته است را دیده ام. من عشق به شهادت جوانان پاک حزب الله را در اینجا دیده ام و خیلی نمونه های دیگری که هر کدام گویای حضور مردم در تمام صحنه های نبرد حق علیه باطل میباشد. من با آن گفته امام عزیزمان که میگوید در جبهه ها حتی یک نفر هم پیدا نمی شود که از خانواده این مستکبرین باشد کاملا مانوس می باشم و این اصل معنی امامت و امت که هر دو کامل در نتیجه می بینم که انقلاب با شتابی سرسام آور به پیش میرود. ان شاء الله تمام کاخهای ظلم را در هم خواهد کوبید و باعث نجات تمام مستعفین جهان خواهد شد و از همه مهمتر زمینه آماده می شود برای ظهور امام زمان .

و نکته بسیار ظریفی که در اینجا مشهود است ارتباط قوی بین امام و امت می باشد که به فضل الهی این دو هم جهت حرکت میکنند و تا این همسویی برقرار است ما پیروزیم اگر چه در بعضی از موارد شکست بخوریم که این شکست خود نیز پیروزی عظیمی می باشد. و اما نظر من در مورد هر دوی اینها این است که امام چون آن ارتباط اخلاصی خود را با خدا برقرار کرده است و نمود آن همان گریه های شبانه امام می باشد راه خود را پیدا کرده و در صراط مستقیم حرکت خود را ادامه میدهد و این طرف که امت قرار دارد تا وقتی که قدر این نعمت الهی را بدانند و شکرگزاری کنند صد درصد خدا این نعمت را از او نخواهد گرفت مگر اینکه نعمتی از آن بالاتر به او بدهد و باز من نمود عینی این مسئله را در جبهه های جنگ مشاهده کرده ام و آن فریادهای پرخروش مستضعفترین مردم این جهان است که در حال حاضر تبلور آن در ایران و آنهم در جبهه ها است که فریاد میزنند «خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه بر عمر او بیفزا.

باری تا این پیوند عمیق بین امام و امت وجود دارد شکست محال است. ولی پیروزی روزبه روز روشن تر می باشد و امام تمام این ها حول یک محور و برای یک محور دور میزند و آن خداست و آن نیز عشق به لقاء است که هر کس به اندازه برای این مطلب سهم می گذارد و یکی مال و ثروت یکی زن و بچه و یکی بهترین چیز خود آن هم نه یک بار بلکه حاضر است صد بار برای رسیدن به لقاء الله عطا نماید و آن جان ناقابل خودش میباشد تا بدینوسیله خونی که از هابیل تا حسین و از حسین تا کربلای ایران بر زمین ریخته شده است تداوم دهد.

و در این ارتباط آیندگان نیز راهشان و خطشان روشن می باشد. یعنی اینکه این خط سرخ باید همچنان ادامه پیدا کند تا ظهور امام زمان که خط مبارزاتی ما روشن است و آن این است که مبارزه آنقدر ادامه دارد تا دیگر کسی روی زمین نباشد که لااله الا الله نگوید و اما برگردم به وضع موجود خودم که قرار است فردا شب عملیاتی عظیم که میرود تا سرنوشت نبرد یکسال و نیمه جبهه حق علیه کفر را معین نماید و به اعتقاد من این نبرد درست شبیه به حالت روز ۲۲ بهمن در ایران میباشد که این نبرد ۲۲ بهمن برای جهان می باشد و در واقع صدور انقلاب ایران به تمام جهان و آغاز اولین گام جهانی برای ظهور امام زمانمان می باشد.

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا