شناسه
نام: سیدعلی
نام خانوادگی: محمودیان
نام پدر: سید محمد
نام مادر:
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۶/۲۹
محل تولد: تهران
سن: ۱۹ سال
تحصیلات: دانشجوی رشته الکترونیک
وضعیت تاهل: مجرد
مسئولیت: مسئول دسته
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱/۱۸
محل شهادت: شلمچه
نحوۀ شهادت: کربلای ۸
مزار: شهر قدس، گلزار شهدایبهشت فاطمه (قطعه ۱، ردیف ۱ ، شماره ۱۹)
زندگینامه
شهید سید علی محمودیان در سال ۱۳۴۷ در تهران دیده به جهان گشود. پزشکان به مادرش گفته بودند که نمی تواند باردار شود اما ارادۀ خداوند چیز دیگری بود. سید علی در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و تا زمان اخذ دیپلم سالهای تحصیلی را با موفقیت پشت سر گذاشت و همزمان با تحصیل، با حضور دائمی در انجمنهای اسلامی مدارس، علاوه بر برگزاری مسابقات قرآنی و خوشنویسی، خود نیز از مقام آوران این مسابقات بود. رشته الکترونیک دانشگاه شیراز قبول شد اما حضور در جبهه را واجبتر دانست.
او از همان نوجوانی بسیار به قرآن علاقمند بود و به همراه برادرش در جلسات دار التحفیظ جناب موسوی بلده شرکت می کرد. وقتی می رسید خانه و زنگ میزد، مادرش که می پرسید کیه؟ آیه قرآنی میخواند و مادر هم میگفت: قرآنم آمد. وی با قرآن مأنوس و قاری نمازجمعه منطقه بود و عاقبت حین تلاوت کلامالله به شهادت رسید.
وقتی که در جبهه بود در چادرهای مختلف نیز قرآن تلاوت میکرد و به قاری گردان زهیر معروف بود. بعد از هفت ماه حضور در جبهه از ناحیه صورت جراحت پیدا کرد و با وجود داشتن مرخصی در همان هفته اول به جبهه برگشت. سیدعلی با اینکه مجروح شده بوده اما باز به مناطق جنگی رفت و زمان عملیات نیز قرآن میخواند و همزمان با دشمن میجنگید تا اینکه در عملیات کربلای ۸ در منطقه شلمچه در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶، هنگام تلاوت قرآن و در حال جنگیدن ترکشی با حنجرهاش برخورد کرد و به مقام شهادت نائل آمد.
وصیتنامه
پیش از هر صحبتی عرض ادبی کرده باشیم خدمت سرور آزادگان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) چرا که جهاد دارد در این عریضه یا از بزرگواری کنیم که به خاطر بخشیدن جانی دیگر به درخت نو نهال اسلام خون خود و الا تن از یاران صدیقش را هدیه به معبودش کرد تا اسلام ، این طریق خدایی زنده و پایبند بماند و جهانیان را راهنمایی نیکو باشد . آن امام بر حق که به راستی الگویی شایسته برای ما و پیشنیان و نسل های آینده است با ندای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین جدش رسول اکرم (ص) طواف حج خود را نیمه تمام گذاشته و به سوی ادای وظیفه و تکلیفی مهمتر شده و تا آخر جریان که دیگر حرف آزادی خواهی و اسلام خواهی او به جایی نرسید، ندای ان کان دین محمد (ص) را سر داد .
این پیام هر یک از رزمندگان صدیق است .
حسین جان اگر در آن دشت گرم و سوزان کربلا در ظهر عاشورا کنار بدن های عریان خاندان عصمت و طهارت کسی نبود که به ندای هل من ناصر شما لبیک بگوید هم اکنون ایران یک سره ندای لبیک یا اباعبدالحسین را سر می دهد و بادها آن را به اثبات عملی رسانده است ، این ملت غیور می رود تا شاهد ظهور بقیه الله الاعظم آن منجی انسان ها و آن عدل به تمام معنا و آن مهدی زهرا (س) باشد تا با فرماندهی آن حضرت پرچم لااله الا الله را بر سراسر جهان سایه افکن کند و تمامی ظالمان زمان را از دم تیغ بگذراند و از روز روشن تر آنکه این همه نعمات را مدیون خون پاک شما سرور آزادگان می باشد .
هم اکنون امام عزیزمان تکلیف کرده که به جبهه بروید و کار جنگ را یکسره کنید، گویی اینکه تاریخ دوباره تکرار می شود و حسینی دیگر از سلاله پاک حسین(ع) بر می خیزد و حسینیان را به حراست از اسلام فرا می خواند آیا ما از آن حسینیان صدیق هستیم که نام خود را مسلمان گذاشته ایم خدا می داند و اوست که از رگ گردن به ما نزدیکتر است. ای مسلمانان از مرگ نهراسید و برای حفظ اسلام بپاخیزید که اسلام در خطر اجانب است ای کسانی که بر مظلومیت حسین (ع) می گریید آیا می دانید که حسینی دیگر ندای هل من ناصر را سر داده و یاران را برای محافظت از اسلام فرا می خواند آیا می دانید که صحنه عاشورا روز به روز در حال تکرار شدن است؟
خداوندا بارالها ما را از عاشورائیان واقعی قرار ده که به حق آنان رستگاران واقعی اند .
هرگاه در دنیای خرافات و مادیات غرق می شویم می گویم خداوندا ما را لحظه ای به خودمان وامگذار شاید این جمله را بسیار شنیده ایم یا حتی گفته ایم حال بیایید قدری بیشتر در آن فکر کنیم . اگر چنین کنیم خواهیم دید که خیلی از ما تا بحال به معنای کلماتی که از دهانمان خارج می شود فکر نکرده بودیم و تنها لقلقه زبانمان بوده است . ای وای برما ای وای بر ما . این کلمات را خیلی ها گفته اند و بارها شنیده ایم خدا کند عالم بلی عمل نباشیم که به مراتب از جاهل بی عمل بدتریم مواظب باشید قبل از این که شما بخواهید گریبان اجل را بگیرید ، اجل گریبان شما را نگیرد که آن وقت دیگر جای توبه و بازگشت نیست و شما نزد خیلی ها شرمنده و سرافکنده خواهید بود و علاوه بر این آتش دوزخ را به خود خریده اید .
پدر جان من شرمنده از اینم که برای شما سفارش کنم چون خودتان مرا راهنمایی می کردید و هرچه بگویم همان حرف های شماست که به من می گفتی امام بنا به حدیثی از امام محمد باقر(ع) است که نصیحت مؤمن بر مؤمن واجب است مجبورم که کلامی هر چند کوتاه برایتان بنویسم . پیامبر اکرم (ص) فرمودند: سه چشم در قیامت گریان نخواهد شد چشم گریان از ترس خدا و دیده ای که از گناه پوشیده باشد ، چشمی که شب ها برای خدا بیدار بماند. لذا من شما را به این سه خصلت سفارش می کنم . برای من هم دعا کنید که خداوند از سر تقصیراتم بگذرد .
مادر جان، زبان از حرکت ایستاد و قلب از تپش و قلم از دویدن چون وقت طلبد حلالیت از کسی است که باید بسیار اشک بریزم و التماس کنم، البته نه به خاطر نقصی در شما بلکه به خاطر افراط در اذیت های و آزار شما توسط من. نمی دانم با چه زبان از شما عذر خواهی کنم اما این را شنیده ام که از معصومین حدیثی است که هر کس از گناه دیگری به راحتی بگذرد خداوند در آن دنیا به همان راحتی از گناهانش می گذرد. من هم از شما تقاضا دارم که هر بدی از من دیده اید به دیده عفو بنگرید و حلالم کنید اما سفارش من به شما که خود الگوی من بوده اید همان سفارشی است که اباعبدالله به خانواده خود فرمود خود را برای تحمل رنج ها و مصیبت ها و ناکامی ها و ناروایی ها آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از شر دشمنان نجات می بخشد و عاقبت شما را به خیر می گرداند و دشمنان شما را به انواع عذاب ها و شکست ها دچار می گرداند .
خواهران من: مسئله حجاب را همان طور که تا بحال به خوبی اجرا کرده اید از این به بعد هم اجرا کنید و به دهان یاوه گویان خارجی و داخلی نگاه نکنید . الگوی خود را حضرت فاطمه زهرا (س) قرار دهید و فاطمه وار زندگی کنید .به فرزندان خود قرآن بیاموزید و بگذارید در کلاس های قرآن شرکت کنند تا از این ندای ملکوتی که ملائک را به گوش دادن مجذوب می کنند آشنا شوند . و پیام من به آنها این است که اسلام به امید شما عزیزان است تا زیر بالش را بگیرید و یاری اش کنید . با این کار هم دیگران بهره مند خواهند شد و هم خودتان از خاک بر افلاک خواهید نشست و با قرآن کریم به جنگ با مشکلات و مصائب بروید .
عزیزان من هرگاه موقعیت برای فراگیری علم به هر نحوی برایتان پیش آمد به خود احترام کنید و در کارهایتان کوتاهی نکرده و اراده خیر کنید و به خدا توکل کنید و در تمامی امور از خدا یاری بجویید و در هر عملی که انجام می دهید پروردگار سبحان را حاضر و ناظر اعمال خود حس کنید. چطور ما جلوی یک انسان فهمیده بسیاری از کارها را انجام نمی دهیم، حال آنکه او خالق ما و شماست و اوست که زنده می کند و میمیراند و اوست که به احوال بندگان آگاه بصیر است.