شهید حمید صفاری

شناسه

نام: حمید
نام خانوادگی: صفاری
نام پدر: ابوالقاسم
نام مادر: ربابه
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۳/۹
محل تولد: تهران
سن: ۲۰ سال
تحصیلات: دانشجوی پزشکی
وضعیت تاهل: مجرد
مسئولیت:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۲/۲۶
محل شهادت: اندیمشک
نحوۀ شهادت: کربلای۷
مزار: بهشت زهرای تهران ( قطعه ۲۶ ، ردیف ۸۴ ، شماره ۲مکرر)
سایر اطلاعات: برادر شهید علی صفاری

زندگینامه

شهید حمید صفاری چهارمین فرزند خانواده بود. او در نهم خرداد سال ۱۳۴۷در تهران دیده به جهان گشود و از همان کودکی علاقه ی خود را نسبت به انجام دادن فرائض دینی با رفتن به مساجد و هیئت ها نشان می داد.

برادرش شهید علی صفاری نیز پیش از او به شهادت رسیده بود.  

همزمان با دوره ی راهنمایی اش انقلاب اسلامی نیز به ثمر رسید و در سال۱۳۶۱برادر بزرگش علی به دست منافقین در مقابل دیدگان پدرش به شهادت رسید. شهادت برادر چنان تاثیر روحی عمیقی در او نهاد که در سن چهارده سالگی اقدام به فعالیت های عقیدتی و مذهبی نمود. در اولین قدم بنا به توصیه ی برادرش تصمیم گرفت جلسه قرآن را راه بیندازد. سعی می‌کرد جلسات مختلف را برود و مطالب را تهیه می‌کرد تا شب‌های جمعه برای بچه‌ها صحبت کند. ۵۰، ۶۰ نفر از بچه‌ها را جمع می‌کرد، حمید مسئول جلسه بود و صحبت می‌کرد. از همه بزرگتر بود.

اعتقادش این بود که ما اگر بچه مذهبی هستیم باید وارد دانشگاه شویم. بسیاری از بچه ها را که نسبت به درس و مدرسه بی علاقه بودند به درس خواندن علاقه مند ساخت، تا اینکه دانشجوی علوم پزشکی ایران شد و اکنون آنجا سالنی به نام او است. 

سرانجام در عید فطر سال ۶۷ یعنی بیست و شش اردیبهشت که در بلندترین کوه منطقه یعنی ارتفاع شیخ محمد و در ابتدای عملیات سینه ای که مملو از مهر و محبت اهل بیت پیامبر اکرم (ص)و بالاخص حضرت زهرا (س) بود توسط گلوله سوراخ و نیز دستی که همواره به عشق آنان بر سینه می تاخت کبود گشت و همچون خانم حضرت زهرا (س)به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای تهران ( قطعه ۲۶ ، ردیف ۸۴ ، شماره ۲مکرر ) قرار دارد.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیم

پروردگارا هلم و رحمت بی منتهایت همه ی عالم را فرا گرفته توبه لطف و کرم گناه آنان را که توبه کرده اند و راه رضای تورا پیمودند ببخش وآنان را از عذاب دوزخ محفوظ کن .سوره مومنون آیه ۹

خدایا خداوندا شکر و سپاس که مارا هدایت کردی و ما را با خوبان درگاهت مخصوصا ائمه ی معصومین آشنا کردی خدایا خداوندا ازاین که توفیق نعمت اسلام رابه ما عطا کردی و مارا از میان این همه ظلمات به نور واحد اسلام دعوت کردی و کشاندی خیلی ممنون می باشیم.

خدایا خداوندا به حق معصومین درگاهت خصوصا خانم زهرا(س) از گناهان و خطیئات ما درگذر و همان طور که در این دنیا پرده ی ستر و پوشش بر زشت کاری های ما کشیدی در آن دنیا هم به لطف و کرامتت این کار را ادامه داده چرا که ما در آن دنیا بیشتر به آن محتاجیم، اولیاء و خوبانت اگر تنهایی و خلوتی گیر می آوردند با تو مناجات می کردند و با تو حال می کردند ولی حقیر هر وقت فرستی گیر آوردم آن را به گناه آلوده می کردم ای وای بر من که از هر کسی شرم می کردم در صورتی که می بایست از وجود مقدس تو شرم می کردم ای خدای بزرگ به خودت قسم بدون هیچ ریا و تزویر نیرنگ می گویم که اصلا و اصلا لایق این همه محبت از طرف تو به خودم نبودم. به من این همه احسان کردی، این همه جلوی جمع به من ارزش و شخصیت دادی اما وای بر من که من از این موقعیت سوءاستفاده کردم و از این ستاریت و این احترام تو به من حربه ای برای دوست شدن با شیطان (چه جنی و چه انسی )استفاده کردم. آیا جواب این همه خوبی تو به من گناه بود؟ به خدایی خودت راست می گویم اگر گوشه ای از گناهان من را در جمع نشان می دادی در صورتی که خیلی راحت می توانستی ولی باز این کار را نکردی چرا که شاید بنده ی تو آبرویش برود و تمام محل و دوستان مخصوصا پدر و مادر که برای ما حساب می کردند دیگر اصلا حاضر به نگاه کردن و دفن کردن ما هم نمی شدند آنقدر به ما شخصیت دادی که اگر بگویم گناه کردم شاید خیلی ها قبول نکنند.

خدایا با چه زبانی که برای ثنای توست ولی من آن را با گناهان آلوده کرده ام، با چه قلبی، با چه پایی، با چه دستی، با چه چشم و گوشی، با تو روبه رو شوم چرا که همه را کثیف کرده ام ولی ای خدای بزرگ با همین زبان و با تمام وجود می گویم که غلط کردم و معذرت می خواهم به حق این ماه مبارک و به حق اولیائت و به حق به صفات نیکویت و به حق پهلوی شکسته ی خانم زهرا (س)از گناهان ما درگذر.

سخنی چند با عموم کسانی که این وصیت نامه را می شنوند دارم با تمام وجود به این انقلاب و امام بزرگوار علاقه مندم. و با تمام مسائلی که وجود داشت خودم به جبهه آمدم و سعی می کردم انگیزه ام برای خدا باشد به همه ی شما مانند دیگران عرض می کنم که همیشه پیرو امام بزرگوار و مسئولین دلسوز مملکت باشید و همیشه سعی کنید نسبت به انقلاب و اسلام بی تفاوت نباشید. اگر کسی تا به حال و حتی سال پیش نسبت به این انقلاب و امام و خون عزیزان شهید بی تفاوت است ان شاءا… خداوند او را هدایت کند و اگر دارای غرض است خدا ریشه اش را بکند. اگر چه در بهترین لباس ها و پستها ست به قول بچه ها که ما آمده ایم تا انتقام سیلی زهرا (س) را بگیریم و ای خدای بزرگ به ما هم همچنین نیتی را عطا بفرما و حقیقتا هم همین است چرا که اگر در آن کوچه به آن خانم بزرگوار سیلی نمی زدند کسی جرئت نمی کرد حاجی های ما را در مکه بزند، کسی جرئت نمی کرد عزیزان مارا شکنجه بدهد، کسی جرئت نمی کرد به ما تجاوز کند؛ و در کل کسی جرئت نمی کرد دل امام ما را خون کند و حال هم به قول آن برادر عزیز (حاج آقا ارضی ) اگر حضرت فاطمه (س) با عمر صلح کرد ما هم با صدام صلح میکینم چرا که اگر صلح کردیم جواب آه و ناله ی بچه های یتیم را چه کسی خواهد داد. جواب آن مادرهایی که با یک دل خون بچه ای را بزرگ کردند حال برای اسلام و در راه خدا داده اند را چه کسی خواهد داد. جواب آن همسر هایی که باید یک عمر بیوه باشند را چه کسی می دهند پس به هیچ عنوان صلح نخواهیم کرد.

ای عزیزان اگر نقص و کمبودی در جامعه است، اگر اشکالی از فلان مسئول می بینید به خاطر خون شهدا و به خاطر پهلوی شکسته ی خانم فاطمه ی زهرا(س) انتقاد کوبنده نکنید، موضع نگیرید خیلی ها اوائل انقلاب خوب بودند ولی بعد ها موضع عوض کردند. خیلی ها اوائل با حجاب بودند و چهره اسلامی داشتند ولی بعدها چهره خود را عوض کردند دعا کنیم ما تا آخر عمر با این انقلاب و اسلام به خاطر مسائلی دنیایی کوچکترین خللی در عقیده مان وارد نشود. اگر شماها واقعا به حقیر ارادت دارید قبل از همه چیز از این لطف شما به بنده خیلی ممنون و متشکرم. از شما می خواهم در هر پست و مسئولیت که هستید برای این انقلاب دلسوز باشید. به اندازه ی خود سعی کنید سنگینی برای جامعه به وجود نیاورید و اگر خواهر هستید حجاب را به معنی کلمه نه به معنی اصطلاحی رعایت کنید و اگر برادر هستید مواظب باشید ظاهرتان ظاهر اسلامی باشد مانند بعضی ها که ضعف و نقص خود را این طور نشان می دهند نباشید و انشاءا… باطن را حتما حفظ خواهید کرد و هر چند وقت یکبار به مزار شهیدان بروید تا یادتان باشد این پست ها و مسئولیت ها که دارید ثمره ی خون این عزیزان است. هر چند وقت یکبار به بهشت زهرا بروید تا بدانید محل اصلی هر کسی کجاست. به تنهایی و بی کسی قبر فکر کنید؛ دعا کنید ما از کسانی نباشیم که وقتی بدنشان را در خاک گذاشتند خدا به ملائکه بگوید صورت این فرد را از طرف قبله بر گردانند نمی خواهم صورت این بنده به طرف من باشد. پس ای عزیزا نماگر بهترین زندگی را بکنیم و اگر در بین گناهان بهترین و با کیفیت ترین آنها را انجام دهیم باید بدانیم که مرگ تمام این لذت ها را در حلقوم خواهد کشید. انسان لذت یک گناه را چند مرتبه باید بچشد، لذت خوردن مال حرام را چند بار، لذت نگاه به نا محرم را چند بار، لذت نافرمانی پدر و مادر را چند بار، لذت غیبت و تهمت را چند بار لذت حرف های لغو زدن چند بار، حال چه نتیجه ای وچه سودی… همه ی شما به عنوان کسی که همیشه فکر می کند خداوند از بنده متنفر است به شما عرض می کنم که چقدر لذت دارد انسان بعد از مدتی بگوید که من به لطف خدا از چه گناهانی مصون بوده ام. ای وای بر ما که هر چه که ای خدای بزرگ تو گفتی دنبالش نروید بدتر ما با شدت و شوق بیشتر به طرف آن رفتیم. ای بد بخت ما که بدن ها را سالم نگاه داشتیم و ما به جای جواب این همه نعمت این اعضای سالم را در خدمت شیطان های جنی و انسی قرار دادیم. ای عزیزان و بزرگواران سعی کنید در خوشحال کردن زندگی دیگران سهیم باشید انشاءا… در جلسات مذهبی و توسل به ائمه به اندازه شرکت کنید و نماز جماعت و جمعه را انشاءا…شرکت خواهید کرد.

سلام خدمت پدر و مادر عزیزم: مادر عزیزم نمی دانم با چه رویی با شما صحبت کنم. مادر جان خود می دانم که حقیر برای شما فرزند خوبی نبودم که امید وارم شما به بزرگواری خود خواهید بخشید میدانم با رفتن من شما شاید خیلی تنها تر بشوید ولی انشاءا… با صبر و فکر این مساله که حتما خدا این تنهایی را بدون جواب نخواهد گذاشت و با توجه به زندگی آئمه ی معصومین و تنهایی آنان روحیه خواهید گرفت.

مادرعزیزم: شاید خیلی از خانواده ها هیچ ضرر ظاهری به زندگی شان وارد نشده باشد ولی مثلا به شما این طور شده که دو نفر از فرزندانتان شهید شده باشند. اگر واقعا ضرر کردید پس خانم ام البنین که در روز عاشورا چند نفر از بچه های خود را از لحاظ ظاهر از دست داد از همه بیشتر ضرر کرده بود مادر جان به این امید که از تمام خطیئات ما در خواهی گذشت ولی باز می گویم که از تمام خطیئات و درشتی هایم نسبت به شما معذرت می خواهم. به امید دیدار روز قیامت …

پدر عزیزم: انشاءا… در تمام امور و کمک به انقلاب بیش از پیش موفق باشید و خدا توفیق بیشتر به شما عنایت بفرماید. امید وارم تمام بی ادبی ها که از جهل و غرور حقیر بود را با آن دل پاک ببخشید و انشاءا… که خواهید بخشید..انشاءا.. دیدار ما در قیامت.

سلام خدمت برادران عزیزم: امید وارم شما از برخورد حقیر ناراحت نشده باشید و انشاءا.. که از حقیر خواهید گذشت. به امید خدا در جلسات مذهبی شرکت خواهید کرد؛ یاد خدا را فراموش نخواهید کرد و انشاءا… مادرمان را تنها نخواهید گذاشت.

خداحافظ.

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا