شهید حمید کارخانه‌ای

شناسه

نام: حمید
نام خانوادگی: کارخانه‌ای
نام پدر: قربانعلی
نام مادر: بتول
تاریخ تولد: ۵ بهمن ۱۳۴۹
محل تولد: تهران
سن: ۱۶
تحصیلات: سطح مقدماتی حوزه
وضعیت تأهل: مجرد
مسئولیت: _
تاریخ شهادت: ۷ مرداد ۱۳۶۵
نحوۀ شهادت: اصابت ترکش در جبهه
مزار: گلزار شهدای تهران، قطعه ۵۳، ردیف ۱۰۶، شماره ۱۷

زندگینامه

شهید حمید کارخانه ای در پنجم بهمن ۱۳۴۹، در تهران چشم به جهان گشود.

وی تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. در آن سن و سال کم خیلی مواظب اعمالش بود.

او که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافته بود، هفتم مرداد ۱۳۶۵، با سمت تک تیرانداز در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به گردن، شهید شد.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی

شروع میکنم وصیتنامه ام را بنام آفریننده جن وانس و بنام معشوق عاشقان و مولای بندگان

با سلام و درود به خدمت یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان روحی لتراب مقدمه الفداء و با سلام به خدمت مرجع تقلید شیعیان رهبر عظیم الشان انقلاب و امید مستضعفان امام خمینی روحی له الفداء

سخنی با مردم در مورد امام و جنگ

ای مردم شما همچون ماهی در آبی هستید که قدر آب را نمی دانید اگر آب را از شما بگیرند آن وقت است که شما بی جان میشوید پس تا وقتیکه در آب هستید قدر آب را بدانید، یعنی امام برای شما حکم آب را دارد و مایه حیات شماست.برای طول عمرش دعا کنید و قدرش را بدانید و نگذارید که این منافقین آزرده دلش بنمایند.

 ای مردم نکند خدای ناکرده از رفتن بچه هایتان به جبهه ها جلوگیری کنید اینجا دیاری است خونین که بوی خونبهایش بوی ابا عبدالله میدهد و انسان را به یاد ابا عبدالله و خدا می اندازد.

سخنی با مادرم

مادر جان امیدوارم که از شهادت من ناراحت نشوی چون من امانتی بدست شما بودم و وظیفه بوده که مرا خوب تربیت کنید و در راه خدا قربانی نمائید. مادرجان شما از شهادت من ناراحت نشوید چون همه بسوی الله بر میگردیم ، پس چه خوب است در راه او جان را به جان آفرین تسلیم کنیم و چه چیز از شهادت بالاتر چون شهادت موجب رضای خدا و قدردانی از زحمات رسول الله و ائمه اطهار میباشد و ارزش دارد که همه چیزمان بلکه بهترین چیز که همان جان است فدایشان کنیم چون طبق این حدیث قدسی:

فقال الله عزوجل یا ملائکتی و یا سکان سمواتی انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیئه و لا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکه یسری الا فی محبه هولا خمسه الذینهم تحت الکساء

خداوند عزوجل فرمود : ای ملائکه من و ای سکان آسمانهای من بدرستیکه من خلق نکردم آسمان بنا شده را و نه زمین کشیده شده را و نه ماه روشنائی دهنده را و نه خورشید درخشنده را و نه فلک دور زننده را و نه دریای جاری را و نه کشتی سیر کننده را مگر بجهت دوستی این پنج تن (پنج تن آل عبا) که در زیر کساء
آسوده اند. که از این حدیق قدسی میتوان دریافت که همه چیز برای پیامبر و اهل بیتش آفریده شده و ما با جان دادن خود شاید بتوانیم این اولیاءالله را راضی کنیم و با راضی شدن اینها خدا نیز از ما راضی شود. مادرجان امیدوارم که از شهادت من ناراحت نشوی، گریه نکنی بلکه افتخار کنی که فرزندت در راه خدا شهید شده و اجری ناپایان نصیب گردیده.

سخنی با اقوام و مردم

از طرف من به اقوام و مردم بگوئید از من راضی باشند و اگر حقی به گردن من دارند حلال کنند و از همه و همه حلالیت بخواهید به مردم بگوئید اگر میتوانند برایم نماز وحشت و قرآن زیاد بخوانند به ایشان بگوئید اگر بچه هایشان خواستند به جبهه بروند جلوگیری نکنند چون واقعا جبهه مدرسه عشق و شهادت است.

سخنی با طلاب و محصلین

به طلاب و محصلین بگوئید که خوب و برای رضای خدا درس بخوانید چون اسلام بر روی آنها سرمایه گذاری کرده و جامعه اسلامی به این افراد احتیاج دارد.

قسمتی از وصیت نامه خصوصی شهید

مادرجان امیدوارم هیچوقت نگوئی پسرم ناکام شهید شد، نه مادرجان من اینجا دختری پیدا کرده ام و او بقدری زیباست، دوستش دارم که همه عالم را پشت پا زده و به او عشق بسته ام، آری مادرجان آن دختر زیبا، شهادت است که من به او عشق بسته ام و زیبائیش رضای الله است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا