شناسه
نام: حبیبالله
نام خانوادگی: مهدی زاده طالعی
نام پدر: حسین
نام مادر: تاج
تاریخ تولد: ۱۷ مهر ۱۳۳۰
محل تولد: تبریز
سن: ۳۰ سال
تحصیلات: لیسانس اقتصاد
وضعیت تأهل: مجرد
مسئولیت: همکاری با کمیته انقلاب اسلامی، همکاری با جهاد سازندگی و مسئول بخش تشکیلات در واحد امور استانهای حزب جمهوری اسلامی
تاریخ شهادت: ۷ تیر ۱۳۶۰
نحوۀ شهادت: ترور توسط منافقین
مزار: تهران، بهشت زهرا (مقبره شهدای ۷۲ تن)
زندگینامه
شهید حبیبالله مهدیزاد طالعی،۲۲ دیماه ۱۳۳۰ در شهر تبریز، به دنیا آمد.
از کودکی با تعالیم اسلامی آشنایی پیدا کرد به طوری که قبل از رسیدن به سن تکلیف نمازش را مرتب ادا میکرد. او همچنین در ماههای مبارک رمضان افطار خود را به نیازمندان میبخشید و خود با اندک غذایی بر سر سفره ضیافت الهی مینشست.
دوران ابتدایی را در مدرسه ایرانشهر و دبیرستان را در آموزشگاههای ثقهالاسلام و فردوسی تبریز گذراند. او در دروس ریاضی و زبان و ادبیات انگلیسی متبحر بود. در سال ۱۳۵۰ در آزمون رشته ریاضی دانشکده مدیریت و اقتصاد کرج پذیرفته شد.
در دوران تحصیل همواره سعی میکرد، روی پای خود بایستد. بنابراین شبها به تدریس خصوصی میپرداخت و با اندک پولی که به دست میآورد، هزینه تحصیل و خرید کتابهای دانشگاهیاش را تأمین میکرد.
در سال ۱۳۵۴ موفق به اخذ مدرک تحصیلی کارشناسی شد و پس از مدتی عازم خدمت سربازی گردید و با درجه ستوان دومی در واحد اداری و کامپیوتری نیروی دریایی ارتش خدمت خود را سپری کرد.
وی در دوران دانشجویی و همزمان با اوجگیری مبارزات ضد رژیم، با اندوختههایی که در سایه مطالعه قرآن و نهجالبلاغه فراهم کرده بود، خیلی سریع جذب اندیشههای امام راحل شد. او یک بار در راهپیمایی توسط مأموران دژبان مرکز ارتش شاهنشاهی شناسایی شد اما توانست از آن منطقه بگریزد.
همچنین در تهیه اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) و انتشار آن و نیز جمعآوری کمک مالی برای اعتصابیون شرکت نفت آبادان نقش مؤثری ایفا کرد.
در روزهای آخر حیات منحوس رژیم پهلوی در تسخیر پادگانها خیلی فعال بود و در یازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ تا نیمههای شب در کمیته استقبال از حضرت امام انجام وظیفه نمود و نیمههای شب پس از بازگشتن به خانه، با راز و نیاز وتضرع، از درگاه خدوند متعال، مسئلت نمود تا رهبر و مقتدایش صبح دوازدهم به سلامت وارد وطن شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی جمشیدآباد فعالیت کرد. سپس به جهادسازندگی رفت و همراه دوستانش عازم استان آذربایجانشرقی شد و با توجه به شناختی که به منطقه داشت، مشغول خدمت به روستائیان مناطق محروم گردید. پس از آغاز فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی، به عضویت این حزب درآمد و در بخش تبلیغات مشغول به خدمت شد. پس از مدتی با جدیتی که از خود نشان داد به عنوان مسئول امور استانهای حزب، منشاء خدمات فراوانی گردید. او به شهید دکتر بهشتی علاقه زیادی داشت.
حبیبالله مهدیزادطالعی، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،تصمیم گرفته بود برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، اما بعد از به ثمر نشستن نهال انقلاب،از این تصمیم خود منصرف شد.
وی چند ساعت قبل از فاجعه تروریستی هفتم تیر سال ۱۳۶۰ ، وقتی که با مادرش دربارهی تشکیل خانواده سخن میگفت از او خواسته بود تا روز سهشنبه ۹/۴/۱۳۶۰ با خانواده دختری که مادرش به او پیشنهاد کرده بود برای آشنایی بیشتر و صحبت مراسم عروسی قرار بگذارد اما گویا دست تقدیر چنین بود که عروسی وی در آسمانها برگزار شود. سرانجام حبیبالله مهدیزادطالعی شامگاه هفتم تیر سال ۱۳۶۰، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل با پیکری پاره پاره به سوی معبود شتافت.