شهید جواد کریمی دوزجی

شناسه

نام: جواد
نام خانوادگی: کریمی دوزجی
نام پدر: حسن
نام مادر: شمس‌الملوک
تاریخ تولد: ۲ آذر ۱۳۴۵
محل تولد: تهران
سن: ۲۲
تحصیلات: کارشناسی الهیات و سطح مقدماتی حوزه
وضعیت تأهل: مجرد
مسئولیت: _
تاریخ شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷
نحوۀ شهادت: اصابت ترکش در جبهه
مزار: گلزار شهدای تهران، قطعه ۴۰، ردیف ۴۳، شماره ۵

زندگینامه

شهید جواد کریمی دوزجی در دومین روز از سومین ماه پاییز ۱۳۴۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش حسن، ارتشی بود.
دوران کودکی جواد پای منبر و مراسم‌های مذهبی و هیئت‌ها گذشت و دوره‌های تحصیلی خود را در مدرسه‌ ابتدایی نیک‌پرور، مدرسه راهنمایی فتح، و دبیرستان شهدای هفت تیر تا اخذ مدرک دیپلم تجربی گذراند.
جواد در دوران تحصیلات خود در دبیرستان شهدای هفت تیر به مبارزه علیه هواداران گروهک‌ها پرداخت و در این حوزه کارهای فرهنگی تاثیرگذاری انجام داد.
جواد تا پایان دوره کارشناسی در رشته الهیات و معارف اسلامی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۱) پرداخت. ابتدا به مدرسه مروی و سپس در مسجد امین‌الدوله در حضور حضرت آیت‌الله حق‌شناس به کسب علوم دینی پرداخت و همراه با مسائل دینی در بسیج فعالیت می‌کرد.
او در سال ۱۳۶۵ برای اولین بار به جبهه‌ها اعزام شد و پس از مدتی در یکی از عملیات‌ها، از ناحیه صورت و دست و سینه دچار مجروحیت (سوختگی) شدید شد. او با توجه به مجروحیت شدید بستر استراحت را رها کرد و به جبهه بازگشت و در عملیات‌های مختلف حضور یافت.
جواد کریمی در دوران حضورش در جبهه‌ها در لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در گردان مالک به رزم مشغول بود و سپس به گردان مقداد منتقل شد. او سرانجام در عملیات مرصاد به دست منافقین در منطقه اسلام‌آباد به شهادت رسید.

وصیتنامه

اول پدر و آقاى عزیز و زحمتکشى که سمت سرورى و بزرگى اهل بیت و محفل گرم خانوادگى را دارید و آن اینکه مى‌خواهم تو را در مصائب و ناکامی‌ها و دشواری‌ها صبور مشاهده نمایم و روحم و جانم به صبرت و به بردباریت شادمان شود و ثانیا از بعضى تندخویی‌ها و گستاخی‌ها که بعضا داشته‌ام کمال ندامت و پشیمانى را به پیشگاهتان عرضه مى‌کنم و امیدوارم خداوند به شما عمر باعزت کرامت نماید دلگیر از من به خاطر کمک نکردن در بعضى امور و رنجش‌ها نباشى و بدانى همیشه به یادتان و به فکرتان بوده و مى‌باشم و شما هم با لبان خندان و شکوفا و با روحى باز به یاد من باشید و از دعاى خیر خودتان هر چند در کنارتان نیستم «جسما» بنده را فراموش نفرمایید و حقیر را شاکر و قدردان زحمات و تلاشهایتان براى آسایش خانواده و بنده بدانید و همچنین این قدردانى و تشکر را هرچند با کمال خضوع و خشوع توأم است لایق و درخور این همه تلاش و زحمت شما و مادر عزیز نمى‌دانم.

مادرم که مرا در دامان پاکش پرورید و با شیرش که به مهر و محبت و ولایت اهل بیت‌(ع) آغشته بود و شیره جانش بزرگم نمود و در بسیارى از امور یاریم کرد و به حول و قوه الهى دستم را مى‌گرفت که امیدوارم همراه با صبرتان همگى رهروان صدیق و عزاداران مخلص و دلسوخته‌اى براى شهدا باشید و همواره رهرو طریق شهدا و از آن خیل گلگون کفن تبعیت کنید و تو اى مادر بچه‌ها را حسین‌(ع) گونه و زینب (س) وار بار آور و پرورش بده و این واقعه را خیر و نظر و لطف الهى بدان که به شما و حقیر نصیب گردیده و از شما هم به خاطر زحماتتان در این ایام کوتاه عمر هر چند با لسان الکن و قاصرم قدردانى و سپاسگزارى مى‌کنم ولیکن واقفم و آگاهم که تقدیر شما را فقط حضرت حى تواند کردن و بس.

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا