شهید اسماعیل زارعیان

شناسه

نام: اسماعیل
نام خانوادگی: زارعیان
نام پدر: نعمت الله
نام مادر:
تاریخ تولد: ۱۳۳۴
محل تولد: آبادان
سن: ۲۷ سال
تحصیلات: لیسانس علوم اجتماعی
وضعیت تاهل:
تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۴/۲۳
محل شهادت: شلمچه
عملیات شهادت: عملیات رمضان
مزار: گلزار شهدای جهرم

زندگینامه

اسماعیل زارعیان جهرمی در سال ۱۳۳۴ در آبادان متولد شد. اسماعیل پس از پایان تحصیلات مدرسه به ارتش رفت و بعدها از فرماندهان لشکر ۹۲ زرهی شد. او از جمله افراد موثر در فتح خرمشهر است که رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد. سرانجام این مجاهد راه خدا روز بیست و یکم رمضان سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید و مزد جهادش را با عاقبت بخیری دریافت کرد. آنچه می‌خوانید خاطره‌ای است به روایت علی قمصری از همرزمان شهید.

عملیات رمضان با رمز «یا صاحب‌الزمان ادرکنی» شروع شده بود. گروهان من و اسماعیل از لشکر پیاده ۹۲ زرهی ارتش نزدیک یکدیگر بودند. آفتاب سوزان تیرماه خوزستان، امان همه را بریده بود.

فریادهای اسماعیل بچه‌ها را به جلو می‌راند. روز دوم عملیات بود که ناگهان ترکش گلوله تفنگ ۱۳۰ میلمتری دست چپ اسماعیل را از مچ قطع کرد. دستش را در جیب خود گذاشت تا نیروهایش بویی نبرند!

فرمان حمله داد و خودش هم دوشادوش بچه‌ها پیش می‌آمد. از همه جا گلوله می‌آمد. ترکش دیگری دست راستش را از کتف جدا کرده بود. یکی از بچه‌ها گفت که موج او را گرفته است. با چشم گریان به طرفش دویدم. خونریزی شدید و روزه، دیگر رنگی به رخسارش نگذاشته بود. ترکش تمام بدنش را پاره پاره کرده بود. لب‌‌های خشکیده، دست‌های جداشده، پیکر پاره پاره و غرقه به خونش روی خاک گرم خوزستان، کربلا را در ذهنم مجسم کرد.

کتاب

داستان اسماعیل (با نگاهی به زندگی قهرمان دفاع از خرمشهر شهید ستوان اسماعیل زارعیان)

توضیح کتاب:

شهید «اسماعیل زارعیان» یکی از افسران کم‌تر شناخته‌شده ارتش بود. او اهل جهرم بوده که در آبادان عاشق دختری به نام «فریده فرخی» می‌شود. هم‌زمان عشق به وطن و دفاع از کشور در مقابل دشمن او را به جبهه جنگ می‌کشاند و جانباز می‌گردد. بعد از پنج سال در حالی که بر اثر مصدومیت راه‌رفتن برایش دشوار بوده با دختر دلخواه خود ازدواج می‌کند؛ اما دو روز بعد از عروسی با گذاشتن نامه خداحافظی به جبهه برمی‌گردد و بعد از ایثار و رشادت‌های بی‌شمار به درجه شهادت نائل می‌شود. کتاب حاضر داستانی است بر اساس زندگی شهید «اسماعیل زارعیان» و شرح زندگی پر از حادثه، شور و شیدایی‌اش از زبان همسر و هم‌رزمش.

تصاویر

برچسب

سایر مطالب

پیمایش به بالا