شناسه
نام: وحید
نام خانوادگی: گالشی علی آبادی
نام پدر: عزیزالله
نام مادر: هاجر حقیقی
تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۴/۱۴
محل تولد: گرگان
سن: ۲۳ سال
تحصیلات: دانشجوی برق
وضعیت تاهل:
مسئولیت: قائم مقام ل۲۵ کربلا – جانشین گردان ابوذر ل۲۷
شغل:
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۶
محل شهادت: جزیره مجنون
نحوۀ شهادت: بدر
مزار: گرگان، گلزار شهدای امامزاده عبدالله
زندگینامه
شهید وحید گالشی علیآبادی متولد ۱۴ تیر سال ۱۳۴۰ روستای رحمت آباد از توابع بخش فاضل آباد شهرستان علی آباد کتول تحصیلات ابتدایی خود را در همین روستا و سپس دوره راهنمایی و دبیرستان را در فاضل آباد با موفقیت پشت سر گذاشت. پس از موفقیت در کنکور سراسری در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی با وقوع جنگ تحمیلی سرنوشت زندگی خود را به گونهای دیگر رقم زد و داوطلبانه راهی جبهه های حق علیه باطل شد. وی در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکر پاکش سالها در جزیره مجنون باقی ماند تا سرانجام پس از تفحص زیاد در سال ۱۳۷۶ شناسایی و به زادگاهش بازگشت.
وی هنگام شهادت جانشین گردان ابوذر لشکر ۲۷ رسول اکرم تهران را برعهده داشت.
وصیتنامه
فرازی از وصیتنامه شهید وحید گالشی
با سلام به امام مهدی(عج) آقا و سرورم و نائب بر حقش امام خمینی روحی فداه و قلب تپبنده مستضعفین وفرمانده کل قوا و با سلام به شهیدان و امت شهید پرور و با سلام به رزمندگان و جویندگان راه خدا خدمت ملت حزب ا… ایران و مسلمان مستضعف جهان من به عنوان یک خدمتگزار به این دین حق و به عنوان یک سرباز اگر لیاقت داشته باشم یکی از سربازان امام زمان (عج) با آگاهی کامل به جبهه رفتم و هدفم نجات اسلام مظلوم که طی یک دوران ۱۴۰۰ ساله واقعاً مظلوم واقع شده به رهبری رهبر عزیزم و قلبم و روحم خمینی بت شکن که صدای هل من ناصر(خمینی) را به نمایندگی امام حسین (ع) و اسلام و پابرجایی قرآن و حکومت جمهوری اسلامی ایران کنم که ای کاش که چندین جان میداشتم و در راه امام حسین علیه السلام و قرآن می دادم اگر بدانید که چه لذتی دارد با قافله حسین علیه السلام حرکت کردن.ای امت شهید پرور به صدای هل من ناصر امام پاسخ گویند که این صدا همان صدای اسلام اصیل است و اگر شماها بی تفاوت باشید این را بدانید که در قیامت جوابگو خواهید بود .
من تنها با خون ناقابلم بهشت را برای شما(پدر و مادرم) هدیه می آورم. امیدوارم که شما از من درگذرید و مرا حلال کنید. صورت اشک آلود شما را می بوسم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و از شما خواهش می کنم که اگر من مفقود و یا اسیر و یا به فیض شهادت نائل شدم، اگر جسدم را آوردند مرا در کنار مزار شهدا دفن کنید و اگر نیاوردند شما به دنبال جسد نیایید و بگذارید که من گمنام باشم و هیچگونه انتظاری از دوست نداشته باشید چون من برای خدا به جبهه رفتم و خون بهای من خداست و به شما توصیه می کنم که بر سر خاک شهدا بروید و اگر خیلی دلتنگ شده نوار روضه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را گوش کنید و برای یاران حسین علیه السلام گریه کنید و از فامیلها بخواهید که از من درگذرند. عزیزجان و مامان جان یکبار دیگر از شما می خواهم و استدعای عاجزانه دارم که صبور باشید مثل همیشه و بقیه روحیه بدهید چون من می دانم که شهید خواهم شد و اگر خداوند از من جانم و خونم را قبول کند.